سناریو تک پارتی هان
دیروز دعوای خیلی بدی با هان داشتم چون از غذا بد میگفت و اون میدونه من روی غذاهام حساسم.
اشتباه از من بود پس باید باهاش آشتی کنم.
رفتم اتاقم و دامن و کت صورتی و مورد علاقه ام رو پوشیدم بعدش آرایش کردم و رفتم شام درست کنم یه دسته گل رز هم سفارش دادم بعدش وسایل رو چیدم روی میز و منتظر هان بودم که زنگ خورد رفتم درو باز کردم دیدم هانِ
+ :سلام
_ : سلام (سرد)
همین تور که داشت میرفت بالا چشمش خورد به میز و چشاش برق میزد بهش گفتم لباساتو عوض کردی بیا شام و گفت باشه.
بعد از غذا رفتم تو اتاق مشترک منو هان دیدم رو تخت دراز کشیده دستم و دور شکمش حلقه کردم و گفتم
+ : ببخشید عزیزم
_ :..........
+ : ببخشید دیگه
_ : نمیخوام قهرم
+ : ببخشید زندگیم همش تقصیر من بود ( با بغض)
که دیدم برگشت و منو بغل کردم منم همش بوسش کردم 💕✨
پآیآن
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.