شکوه از فاصله کردم به دلم بد آمد

شکوه از فاصله کردم به دلم بد آمد
هر چه هم فال گرفتم همه اش چپ آمد ...

دیگر از فاصله ها من نَسُرایم ای دوست
هر چه آمد به سرم از طرف یار آمد ...

#احمد_سلیمی
دیدگاه ها (۵)

بعد از دو روز متوالی حالت ِ تهوع داشتن،وقتی داشتم دل و روده‌...

با ذوق ازَش پرسیدم :"اسمِ بچّمونو چی دوس داری بزاریم..؟ "اون...

فاصله گاه چه بی رحم و چقدر سنگین استفاصله گاه تمام هدفش تلقی...

اثر جرم تو باقیست هنوز در تن منمیچکد خون هنوز از جگرم دلبر م...

کلبــه ای با نغمه ی گیتار می خواهد دلمبوی عطــر دشت گندمــزا...

درمیان لایی دریا تخته بندم کرده ای🙇باز می گویی مرا باز نکن ه...

تو با جامی ربودی ماه از آبچو نوشیدیم از آن جام گواراتو نیلوف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط