میاکو:ای کلک...باشه برو باهاش آشنا شو
میاکو:ای کلک...باشه برو باهاش آشنا شو
کیوکو:برو نداریم خودش باید بیاد
میاکو:تو باید نازشو بکشی یا اون؟
کیوکو:بزار بیاد پیشم....تا دلش بخواد نازشو میکشم
میاکو:حسابی محوش شدیا
کیوکو:لعنتی...خیلی خوشکله
میاکو:خودتو جمع کن پسر
فاصله ی بین کشتی ها که خیلی کم بود....کیوکو دستشو گذاشت روی لبه ی کشتی و خیلی حرفه به به طرف کشتی روبه رو پرید
هیچ ترسی نداشت و فقط به این فک میکرد که برسه به دخترک...براش مهم نبود ممکنه تو دریا بیوفته چون شناگر ماهری بود
قدم برداشت سمت دخترک....دختر هم باهمون لبخندش که اصلا قصد نداشت از لباش بیوفته با چشم های پرذوق و براق گفت:کارت خوب بود
کیوکو:هنوز کارهای زیادی مونده
_:واااو
کیوکو:شاید بتونی ببینیشون!
_:افتخار بزرگی رو کسب میکنم
کیوکو به دخترک نزدیک شد....دختر هم که اصلا قصد نداشت از جاش حرکت کنه
کیوکو:میخوام دوست دخترم باشی...ازت خوشم اومد
_:واااو چقدر رک!
کیوکو:دوست دخترم میشی؟
_:آخه کی میتونه همچین مردی رو رد کنه؟
کیوکو:نمیدونم
بهش نزدیکتر شد...خم شد سمتش و بوسه ای روی گونه اش گذاشت
دخترک هم که انگار ازین بوسه لذت میبرد....لبخندش پررنگ تر شد
کیوکو:برو نداریم خودش باید بیاد
میاکو:تو باید نازشو بکشی یا اون؟
کیوکو:بزار بیاد پیشم....تا دلش بخواد نازشو میکشم
میاکو:حسابی محوش شدیا
کیوکو:لعنتی...خیلی خوشکله
میاکو:خودتو جمع کن پسر
فاصله ی بین کشتی ها که خیلی کم بود....کیوکو دستشو گذاشت روی لبه ی کشتی و خیلی حرفه به به طرف کشتی روبه رو پرید
هیچ ترسی نداشت و فقط به این فک میکرد که برسه به دخترک...براش مهم نبود ممکنه تو دریا بیوفته چون شناگر ماهری بود
قدم برداشت سمت دخترک....دختر هم باهمون لبخندش که اصلا قصد نداشت از لباش بیوفته با چشم های پرذوق و براق گفت:کارت خوب بود
کیوکو:هنوز کارهای زیادی مونده
_:واااو
کیوکو:شاید بتونی ببینیشون!
_:افتخار بزرگی رو کسب میکنم
کیوکو به دخترک نزدیک شد....دختر هم که اصلا قصد نداشت از جاش حرکت کنه
کیوکو:میخوام دوست دخترم باشی...ازت خوشم اومد
_:واااو چقدر رک!
کیوکو:دوست دخترم میشی؟
_:آخه کی میتونه همچین مردی رو رد کنه؟
کیوکو:نمیدونم
بهش نزدیکتر شد...خم شد سمتش و بوسه ای روی گونه اش گذاشت
دخترک هم که انگار ازین بوسه لذت میبرد....لبخندش پررنگ تر شد
۲.۸k
۰۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.