بعد از این ای عقل دوراندیش من کاری بکن

بعد از این ای عقل دوراندیش من کاری بکن...
رفته ای، عطرت ولی در خانه ام جا مانده است
یک نفر دور از تو اینجا سخت تنها مانده است

از شب طوفانی و مواج گیسوهای تو
قایقی آمد ولی، دل بین دریا مانده است

فکر و ذکر و کار هر روزم شدی پس بعد از این
کار دیروزم به امروز و به فردا مانده است

با غم هجر ات سفرها رفتم و رفتم ولی
غم کم آورد و نیامد، او هم از پا مانده است

بعد از این ای عقل دوراندیش من کاری بکن
هرچه دارم میکشم از این دل وامانده است

احسان نصری
دیدگاه ها (۳)

دلم یک دوست میخواهد...امیدی بر جماعت نیست، میخواهم رها باشما...

...پیروزی جنگ عشق در فال تو نیستبیهوده نخند، خنده تک خال تو ...

اکنون این منمزیر سقف اسمان غرق در سراب ارزو ها می پیمایم این...

عشق بی پایان من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط