صبح
صبح
ا.ت چشماشو واز میکنه و میبینه دو نفر بغلش کردن و نمیتونه تکون بخوره
ریندو از جلو و ران از پشت
ریندو:صب بخیر لیدی
ریندو داشت به بدن ا.ت دست میزد
رانم دستش رو عوض ا.ت بود و مالشش میداد
ا.ت=مجسمه قرمز
ا.ت:م..میشه..و..ول...م...کنید
ران:هنوز از بدت سیر نشدیم
ا.ت:دلم خیلی درد میکنه آخ
ران شکم ا.تو ماساژ میده
ریندو بلند میشه و میره حموم و لباساشو عوض میکنه و میره بیرون از اوتاق بعد چند دقیقه با کیثه آب گرم و قرص و لیوان آب میاد تو
ران کیسه آب گرمو روی شکم ا.ت میزاره
ریندو:بلندشو اینو بخور
ا.ت قرصو میخوره و دوباره دراز میکشه
ا.ت:آخ...ای
(اروم)
ران:بیب ما باید بریم تو تا اون موقع حاضر شو هر چی خواستی خدمتکارو صدا کن
ا.ت:ه..های
ببخشید اگه کوتاه شد
انگشتام به چوخ رفته
ا.ت چشماشو واز میکنه و میبینه دو نفر بغلش کردن و نمیتونه تکون بخوره
ریندو از جلو و ران از پشت
ریندو:صب بخیر لیدی
ریندو داشت به بدن ا.ت دست میزد
رانم دستش رو عوض ا.ت بود و مالشش میداد
ا.ت=مجسمه قرمز
ا.ت:م..میشه..و..ول...م...کنید
ران:هنوز از بدت سیر نشدیم
ا.ت:دلم خیلی درد میکنه آخ
ران شکم ا.تو ماساژ میده
ریندو بلند میشه و میره حموم و لباساشو عوض میکنه و میره بیرون از اوتاق بعد چند دقیقه با کیثه آب گرم و قرص و لیوان آب میاد تو
ران کیسه آب گرمو روی شکم ا.ت میزاره
ریندو:بلندشو اینو بخور
ا.ت قرصو میخوره و دوباره دراز میکشه
ا.ت:آخ...ای
(اروم)
ران:بیب ما باید بریم تو تا اون موقع حاضر شو هر چی خواستی خدمتکارو صدا کن
ا.ت:ه..های
ببخشید اگه کوتاه شد
انگشتام به چوخ رفته
- ۱.۶k
- ۱۶ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط