دعوای احمقانه پارت اول
دعوای احمقانه پارت اول
علامت ها یونگی+یوری_
ویو شوگا:
اه چرا این لبتابم پیدا نمیشه اهان اخرین بار دست یوری بود
+یوری یوری(داد و عصبی)
_بله داداش چیشده
+زهر مار و داداش من همسن توم که باهام شوخی میکنی
_داداش داری نگرانم میکنی ها
+لبتابم رو پس بده بدو تا نزدم لت و پارت کنم
_داداش به خدا لبتابت دست من نیست
+اخیرن بار دیته تو بود یوری
_باشه چرا داد میزنی درسته اخرین بار من بر داشتم یه سری فایل هارو بریژم تو لبات خودم اما باد گذاشتم سر جاش
+یوری منو سگ نکن بدو پسش بده
_داداش قسم میخوزم دست من نیست(بغض)
+یوری(عربده)
_به روح مامان بالا قسم میخورم دست من نیست(اشک)
+بسه دیگه دختری عوضی(یه سیلی محکم بهس زد)
_واقعا باورم نمیشه منو زدی من عمانت مامان بابام دستت چطوری دلت اومد
+خفه شو از جلو چشمام گمشو اون ور
_باشه باسه میرم اما ایندفعه دیگه بر نمیگردم
+خوشحال میشم
_باشه پس خدا نگهدار اقای مین
ویو یوری=
شب بود بارون زیادی هم میبارید منم لباسم نازک بود اما اون حرف منو باور نکرد حتی منو زد نمیدونستم کجا برم من فقط چهار ده سالم بود از همه جا در مونده فقط داشتم تو خیابون پرسه میزدم
ویو شوگا=
شاید یکم تند رفتم اما حقش بود اه اصلا چرا رفت اگه بلای سرش بیاد من چه غلطی بکنم سرم رو اون طرف کردم دیدم یه چیزی پشت مبل افتاده رفتم و دیدم لبتابمه چی چی من چیکار کردم وایسا زنگ بزنم به یوری
_بله(بیحال و بغض)
+یوری قربونت برم من غلط کردم برگرد خونه حق با تو بود
_متسفم اما من با شما نسبتی ندارم
+یوری التماست میکنم برگرد
_اقای محترم من دیگه خواهر شخصی به نام مین یونگی نیستم خدا نگهدار
ویو شوگا:
داشتم دیوونه میشدم من با خواهر یکی یه دونم چسکار کزدم واقعا باورم نمیسه همچین غلطی کردم اماده شدم تا برم دنبالش.... داشتم تو خیابون ها دنبال یوری میگشتم یهو یه دختر دیدم روی زمین بی هوش دیدم یکم که دقت کردم دیدم خثاهر کوچولومه انقاز دنیا رو سرم خراب شد
رفتم جلو و بغلش کردم بزدم تو ماشین بردمش خووه صورتش کلا اشکی بود دست و پاشم زخمی دلم ریش شد فقط داشتم اشک میریختم
علامت ها یونگی+یوری_
ویو شوگا:
اه چرا این لبتابم پیدا نمیشه اهان اخرین بار دست یوری بود
+یوری یوری(داد و عصبی)
_بله داداش چیشده
+زهر مار و داداش من همسن توم که باهام شوخی میکنی
_داداش داری نگرانم میکنی ها
+لبتابم رو پس بده بدو تا نزدم لت و پارت کنم
_داداش به خدا لبتابت دست من نیست
+اخیرن بار دیته تو بود یوری
_باشه چرا داد میزنی درسته اخرین بار من بر داشتم یه سری فایل هارو بریژم تو لبات خودم اما باد گذاشتم سر جاش
+یوری منو سگ نکن بدو پسش بده
_داداش قسم میخوزم دست من نیست(بغض)
+یوری(عربده)
_به روح مامان بالا قسم میخورم دست من نیست(اشک)
+بسه دیگه دختری عوضی(یه سیلی محکم بهس زد)
_واقعا باورم نمیشه منو زدی من عمانت مامان بابام دستت چطوری دلت اومد
+خفه شو از جلو چشمام گمشو اون ور
_باشه باسه میرم اما ایندفعه دیگه بر نمیگردم
+خوشحال میشم
_باشه پس خدا نگهدار اقای مین
ویو یوری=
شب بود بارون زیادی هم میبارید منم لباسم نازک بود اما اون حرف منو باور نکرد حتی منو زد نمیدونستم کجا برم من فقط چهار ده سالم بود از همه جا در مونده فقط داشتم تو خیابون پرسه میزدم
ویو شوگا=
شاید یکم تند رفتم اما حقش بود اه اصلا چرا رفت اگه بلای سرش بیاد من چه غلطی بکنم سرم رو اون طرف کردم دیدم یه چیزی پشت مبل افتاده رفتم و دیدم لبتابمه چی چی من چیکار کردم وایسا زنگ بزنم به یوری
_بله(بیحال و بغض)
+یوری قربونت برم من غلط کردم برگرد خونه حق با تو بود
_متسفم اما من با شما نسبتی ندارم
+یوری التماست میکنم برگرد
_اقای محترم من دیگه خواهر شخصی به نام مین یونگی نیستم خدا نگهدار
ویو شوگا:
داشتم دیوونه میشدم من با خواهر یکی یه دونم چسکار کزدم واقعا باورم نمیسه همچین غلطی کردم اماده شدم تا برم دنبالش.... داشتم تو خیابون ها دنبال یوری میگشتم یهو یه دختر دیدم روی زمین بی هوش دیدم یکم که دقت کردم دیدم خثاهر کوچولومه انقاز دنیا رو سرم خراب شد
رفتم جلو و بغلش کردم بزدم تو ماشین بردمش خووه صورتش کلا اشکی بود دست و پاشم زخمی دلم ریش شد فقط داشتم اشک میریختم
- ۶.۹k
- ۱۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط