عشق یا انتقام
عشق یا انتقام
P9
براید بغلم کرد و بردم داخل خونه
(ویو ا.ت)
گذاشتم روی مبل یک نفره
دستاش رو روی دسته مبل گذاشت
سرش رو به صورتم نزدیک کرد
_ اگه....اگه فقط یک بار دیگه سعی کنی فرار کنی بهت قول نمیدم مثل دیشب راحت ولت کنم
فهمیدی؟
+ ....م..من
_هووم؟
+....م ...باش..ه
_هوم حالا شد
رفت به سمت در خروجی
_بهتره دوباره فکرای مسخره به ذهنت نرسه....میفهمی منظورم رو دیگه؟
+.....
از خونه رفت بیرون
دلم درد میکرد خیلی .....انقدری که دلم میخواست یه چاقو بردارم و محکم فرو کنم توی شکمم
بلند شد
رفتم توی آشپزخونه توی کابینت ها رو گشتم تا شاید مسکن پیدا کنم
+جیییغغغغغ
یه دفعه بشقاب های توی قفسه افتاد پایین و شکستن
اههه...من...من...عرضه انجام دادن هیچ کاری رو ندارم
؟؟؟؟!؟!؟
روی زمین رو نگاه کردم ...خ.....خون.....پر بود از خون.....
نه....نه.......(مثلا داره یاد موقعی میوفته که جونگ کوک رو کشت)
+نه.....نه....من...من..نکشتمش...
+جیغغغغغغغ.....نه...ببخشید...نههههه
(ویو کوک)
توی حیاط بودم داشتم از توی زیر زمین چند تا وسیله برمیداشتم که صدای جیغ ا.ت رو شنیدم سریع رفتم توی خونه
روی زمین توی آشپز خونه نشسته بود و جیغ میزد
+ من....جییغغغ.....من.نکشتمش.....نهههه
رفتم پیشش
_ ا.ت....ا.ت(داد)
+هقققققق......هق(گریه شدید)
_ هیسسس چیزی نیس ...من اینجام
گرفتمش توی بغلم
_ هیسس آروم باش
+ هققق...هققققق...من...هق...نکشتمش....هق
_ ؟؟؟
محکم تر توی بغلم گرفتمش
شرمنده انقدر دیر به دیر میزارم
دیگه در جریان هستید که امتحاناست و داره .......پاره میشه😥🥺
P9
براید بغلم کرد و بردم داخل خونه
(ویو ا.ت)
گذاشتم روی مبل یک نفره
دستاش رو روی دسته مبل گذاشت
سرش رو به صورتم نزدیک کرد
_ اگه....اگه فقط یک بار دیگه سعی کنی فرار کنی بهت قول نمیدم مثل دیشب راحت ولت کنم
فهمیدی؟
+ ....م..من
_هووم؟
+....م ...باش..ه
_هوم حالا شد
رفت به سمت در خروجی
_بهتره دوباره فکرای مسخره به ذهنت نرسه....میفهمی منظورم رو دیگه؟
+.....
از خونه رفت بیرون
دلم درد میکرد خیلی .....انقدری که دلم میخواست یه چاقو بردارم و محکم فرو کنم توی شکمم
بلند شد
رفتم توی آشپزخونه توی کابینت ها رو گشتم تا شاید مسکن پیدا کنم
+جیییغغغغغ
یه دفعه بشقاب های توی قفسه افتاد پایین و شکستن
اههه...من...من...عرضه انجام دادن هیچ کاری رو ندارم
؟؟؟؟!؟!؟
روی زمین رو نگاه کردم ...خ.....خون.....پر بود از خون.....
نه....نه.......(مثلا داره یاد موقعی میوفته که جونگ کوک رو کشت)
+نه.....نه....من...من..نکشتمش...
+جیغغغغغغغ.....نه...ببخشید...نههههه
(ویو کوک)
توی حیاط بودم داشتم از توی زیر زمین چند تا وسیله برمیداشتم که صدای جیغ ا.ت رو شنیدم سریع رفتم توی خونه
روی زمین توی آشپز خونه نشسته بود و جیغ میزد
+ من....جییغغغ.....من.نکشتمش.....نهههه
رفتم پیشش
_ ا.ت....ا.ت(داد)
+هقققققق......هق(گریه شدید)
_ هیسسس چیزی نیس ...من اینجام
گرفتمش توی بغلم
_ هیسس آروم باش
+ هققق...هققققق...من...هق...نکشتمش....هق
_ ؟؟؟
محکم تر توی بغلم گرفتمش
شرمنده انقدر دیر به دیر میزارم
دیگه در جریان هستید که امتحاناست و داره .......پاره میشه😥🥺
۱.۶k
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.