Bad and good life
#Bad_and_good_life
Part②⑨
(فاش بک به خونه ا.ت)
*دینگ دانگ ،دینگ دانگ*[مثلا صدا زنگ]
+بله؟!
-ببخشید منزل خانم لی ا.ت؟
+بله شما؟
-میشه یه لحظه تشریف بیارین دم در
+یه لحظه
~ا.ت کیه؟
+نمیدونم
~داری کجا میری
+گفت بیام جلوی در
~وایسا منم میام ،تنها کجا میخوای بری معلوم نیست کی هست
+یااا بچه نیستم ک مثل مامانم حرف میزنی
[رفتن جلوی در]
*ا.ت در و باز کرد*
[یونا با دیدن کوک سرجاش خشکش زد ]
+بفرمایین !
-شما ا.ت هستین درسته؟
+بله و شما
-حالا آشنا میشم
-یونا نگفتی بود دوست صمیمی داری
+تو یونا رو از کجا میشناسی؟؟یونا میشنا...(ا.ت وقتی بر میگرده سمت یونا و میبین ک یونا خشکش زده دوزاریش می افته ک یا تهیونگ یا کسی ک به تهیونگ ربط داره )
+میتونم اسمتون بدونم
-اسمم جنگکوکه جئون جنگکوک
-یونا میدونی چقدر دنبالت گشتم ،پدرمو در آوردی
~ت..تت..تو هم کارت با تهیونگ یکیه نه؟؟
-چرا فکر میکنی کارمن با تهیونگ یکیه؟
-نخیر ،اینطوری نیست
-به هر حال اومد باخودم ببرمت
+چه حرفا
+منم گذاشتم ببریش
-(پوزخند)
-کی میخواد جلوم بگیره؟کی جرئت شو داره؟
+مگر اینکه کور باشی من جلوت نبینی
-خیل خب خیل خب نمیخوام با دختر زیبایی مثل تو بحث کنم
-در ضمن این حرفای خشن برای یه خانم با شخصیتی مثل تو برازنده نیست
+هه داش این حرفا رو من تاثیر نداره
+من مثل تو هول زیاد دیدم
+با این حرفا مخ منو نمیتونی بزنی
-عا عا این حرفا چیه ،من فقط نظرمو گفتم
+وقتی به این فکر میکنم میبینم خیلی شبیه تهیونگی
+دوست ساده ی من خر حرفای دوست آدم کشت شد من مثل یونا نیستم ک دلسوزی کنم
-هی خانم خوشکله حد خودت و بدون
+نه باو ،اگه ندونم چی میشه
-هر چی ک میشه چیزی خوبی نمیشه
~تمومش کنین
-اره،فکر خوبیه،حالا بیا بریم
+مگر اینکه از رو جنازه رد بشی
-هووووف
-چرا اینطوری میکنی
-بهت نمیخوره انقدر خشن باشی
Part②⑨
(فاش بک به خونه ا.ت)
*دینگ دانگ ،دینگ دانگ*[مثلا صدا زنگ]
+بله؟!
-ببخشید منزل خانم لی ا.ت؟
+بله شما؟
-میشه یه لحظه تشریف بیارین دم در
+یه لحظه
~ا.ت کیه؟
+نمیدونم
~داری کجا میری
+گفت بیام جلوی در
~وایسا منم میام ،تنها کجا میخوای بری معلوم نیست کی هست
+یااا بچه نیستم ک مثل مامانم حرف میزنی
[رفتن جلوی در]
*ا.ت در و باز کرد*
[یونا با دیدن کوک سرجاش خشکش زد ]
+بفرمایین !
-شما ا.ت هستین درسته؟
+بله و شما
-حالا آشنا میشم
-یونا نگفتی بود دوست صمیمی داری
+تو یونا رو از کجا میشناسی؟؟یونا میشنا...(ا.ت وقتی بر میگرده سمت یونا و میبین ک یونا خشکش زده دوزاریش می افته ک یا تهیونگ یا کسی ک به تهیونگ ربط داره )
+میتونم اسمتون بدونم
-اسمم جنگکوکه جئون جنگکوک
-یونا میدونی چقدر دنبالت گشتم ،پدرمو در آوردی
~ت..تت..تو هم کارت با تهیونگ یکیه نه؟؟
-چرا فکر میکنی کارمن با تهیونگ یکیه؟
-نخیر ،اینطوری نیست
-به هر حال اومد باخودم ببرمت
+چه حرفا
+منم گذاشتم ببریش
-(پوزخند)
-کی میخواد جلوم بگیره؟کی جرئت شو داره؟
+مگر اینکه کور باشی من جلوت نبینی
-خیل خب خیل خب نمیخوام با دختر زیبایی مثل تو بحث کنم
-در ضمن این حرفای خشن برای یه خانم با شخصیتی مثل تو برازنده نیست
+هه داش این حرفا رو من تاثیر نداره
+من مثل تو هول زیاد دیدم
+با این حرفا مخ منو نمیتونی بزنی
-عا عا این حرفا چیه ،من فقط نظرمو گفتم
+وقتی به این فکر میکنم میبینم خیلی شبیه تهیونگی
+دوست ساده ی من خر حرفای دوست آدم کشت شد من مثل یونا نیستم ک دلسوزی کنم
-هی خانم خوشکله حد خودت و بدون
+نه باو ،اگه ندونم چی میشه
-هر چی ک میشه چیزی خوبی نمیشه
~تمومش کنین
-اره،فکر خوبیه،حالا بیا بریم
+مگر اینکه از رو جنازه رد بشی
-هووووف
-چرا اینطوری میکنی
-بهت نمیخوره انقدر خشن باشی
۳.۲k
۱۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.