Badandgoodlife

#Bad_and_good_life
part ②⑧
"فلش بک به چند روز بعد داخل شرکت جنگکوک"

-هی تهیونگ شی(شی=اقا)

√بله

-رد خانومتون زدم

√جدییی؟؟ کجاستتت؟؟؟

-خب خیل خوب شد

√چراا

-با یه تیر دو نشون میزنیم

√چی داری میگی؟؟؟ واضح بگو

-یونا یه دوست صمیمی داره

√اره میدونم

-چرا بهم نگفتی

√چرا باید بگم اخه

-دوست صمیمی یونا لی ا. ت هستش

√اره... وایسا بینم ا. ت همون کسی ک دنبالش درسته؟

-بل بل

√خب

-یونا الان خونه ا. تع

√نقشت چیه

-خیلی سادست

-از جذابیتم استفاده میکنم میرم دنبال یونا و ا. ت و اونجا میبینم و مخ شو میزنم

√فکر کردی به همین سادگیه هه

√تو ا. ت و نمیشناسی

-چرا؟

√اون دختری نیست به هر کسی پا بده

-ولی به من میده

√...

-عاا منظورم پا میده بهم نه چیز دیگه به چیز دیگه فکر نکنیاا

√یاااا جنگکوک شییی روز به روز منحرف تر میشی

√من که حرفی نزدم

-(خنده)

√خب کی قرار بری؟؟

-ساعت 6و نیم یعنی چند دقیقه دیگه

-منم میام
دیدگاه ها (۱)

#Bad_and_good_life Part②⑨(فاش بک به خونه ا.ت)*دینگ دانگ ،دین...

#Bad_and_good_life

follower: 40like : 15

کیوتام حالم خوب نیستشماها هم حمایت نمیکنن شرطا رو نمیرسونینم...

love Between the Tides³⁴شب برگشتم خونه ا/ت: تهیونگ تهیونگ: ت...

فیک مافیای سیاه من part 4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط