عشق حاضر جواب منp94

تو خودم بودم که یه دفعه لیسا جفت پا پرید قشنگ افکارمو پاره پاره کرد!‬
‫- آیوو؟‬
‫- چیه؟‬
‫- پاشو پاشو بریم یه سر گوشی به اب روون بدیم پاشو؟‬
‫- یعنی میگی گوش واستیم؟‬
‫- چاره دیگه ای نداریم من خیلی کنجکاوم!‬
‫- اوکی پایتم ولی گندش در نیاد؟!‬
‫- خب فوقش در میاد تمیزش میکنیم!‬
‫خندیدم با کف دستم به کف دستش زدم:‬
‫- اوکی هستم!‬
‫پاشودیم و به سمته همون اتاق رفتیم ... جمن اینا تو فاز خودشون بودن پس از این جهت‬ ‫خیالمون‬
‫تخت بود با یه بالشتو پتو اضافه!‬
‫مثل این اسکولا پاورچین پاورچین نزدیک در اتاق شدیم ... لیسا با ضایع خفه ای گفت:‬
‫- آیو خب گوش کن ببین چی میگن؟‬
‫هر دومون گوشمونو چسبوندیم به در ... صدا ها خیلی خفه بود به سختی میشد فهمید چی میگن!‬
‫اناستازیا(همون داهیون) - من که میدونم تهیونگ باورش میشه!‬
‫الا - یعنی میگی میتونیم با فتوشاپ درستش کنیم؟‬
‫یکی از پسرا که حدس میزدم نامزد الا باشه گفت:‬
‫- من درستش میکنم فقط چند تا عکس از سنا بدید!‬
‫اناستازیا - من دارم واستا برم از کیفم بیارم ..بیرونه!‬
‫تا اینو گفت منو لیسا پریدم رو مبل ...‬
‫در باز شدو اناستازیا جون اومدن بیرون! اول یه نگاه به من و لیسا که سعی میکردیم عادی رفتار‬ ‫کنیم‬
‫کرد و بعدشم راشو کشید رفت!‬
‫اروم به لیسا گفت:‬
‫- لیسا اینا داشتن راجبه کدوم بدبختی حرف میزدن؟‬
‫لیسا هنگ کرده گفت:‬
‫- تهیونگ و سنا
‫- خب اینا کین؟‬
‫لیسا انگار تازه به خودش اومد!با نگرانی گفت:‬
‫- آیو اینا میخوان زندگی اون دوتا رو بهم بریزن واسه همین اومدن بوسان
‫من که گیج میج میزدم:‬
‫- چی؟‬
‫هممون موقع اناستازیا جون با یه کیف تو دستش از جلومون رد شد ... و دوباره رفت تو اتاق!‬
‫لیسا بهم نگاه کرد و گفت:‬
‫- قصش طولانیه.. پاشو بریم تو اتاق ما باید یه چیزایی رو بهت بگم!‬
‫سرمو تکون دادم و گفتم:‬
‫- اوکی!‬
‫با هم رفتیم تو اتاقه لیسا اینا!‬
‫کنارش رو تخت نشستم ...‬
‫- خب بگو! قضیه چیه؟‬
‫- چند سال پیش داهیون قرار بود با تهیونگ ازدواج کنه! تهیونگ یکی از دوستای جیمین بود ...‬
‫پسر خوبی بود .. و خیلی این عجوزه رو دوست داشت.. تا اینکه یه روز داهیونو رو با یه پسر‬ ‫
‫میبینه ... این قضیه بارها تکرار میشه تا خود داهیون اعتراف میکنه که یه نفر دیگه رو دوست داره‬ ‫...‬
دیدگاه ها (۰)

عشق حاضر جواب من p95

عشق حاضر جواب منp96

عشق حاضر جواب منp93

عشق حاضر جواب منp92

همیشگی من

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۱۹بعد با دستام سرشو گرفتمو سمت خودم...

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط