Since when did love lead to murder?
Since when did love lead to murder?
از کی تا حالا عشق به قتل راه پیدا کرده¿
━━━ • ✙ • ━━━
_نسبت به من چه حسی داری؟
وقتی تهیونگ اینو شنید لبخندش محو شد
+چه حسی دارم؟
برای چند لحظه تو فکر رفت. میخواست نگاهی به اعماق قلب و دلش بندازه ولی سریع به خودش اومد.
+ا/ت پاشو باید بخوابی
_تا نگی پا نمیشم
به این فکر کرد و مطمئن بود که ا/ت فردا چیزی یادش نمیمونه شاید میتونست برای اولین بار چیزی که تو دلش هست رو به زبون بیاره نه چیزی که تعیین شده
+راستش من ....(لبخند بزرگ)...واقعا نمیدونم چجوری بیانش کنم ....ولی یه فکری دارم
تهیونگ ا/ت رو بغل میکنه تا ببرتش تو اتاق
+تو اصلا نرو
¿¿¿¿¿¿¿¿¿¿¿
ا/ت کم کم بیدار شد کنارش آب بود برداشت بعد از خوردنش به خودش اومد و به اطراف نگاه کرد
_اینجا دیگه کجاست
کم کم دیشب یادش اومد که شروع به مشروب خوردن کرده بود. بعدم پیرهن تو تنشو دید.
_این دیگه چیه؟ پیرهن تهیونگه؟
سریع از اتاق اومد بیرون.
+صبح به خی...
تهیونگ میخواست جمله ش رد کامل کنه ولی وقتی چشمش به ا/ت افتاد با اون تیپ، نتونست سریع نگاهشو دزدید
_چیزه...
+معده درد داری یا میسوزه حتما تشنه ای بیا یکم آب بخور
_ممنون
_چیزه میگم دیشب که...یعنی من چیزی یادم نمیاد. واست دردسر که درست نکردم؟
+منکه حدسشو زده بودم چرا انقدر ناراحت شدم(آروم)
_چی
+هیچی بیا یکم آب پرتقال بخور
_لباسم...؟
+دیشب تو خوابت میومد بعدم تو اتاق من خوابیدی
+آها لباست انگار خیلی بوی خوبی نمیداد بوی الکل میداد بهت لباس دادم عوض کردی
_خودم عوض کردم دیگه؟
+آره آره غیر از این چی میتونه باشه مگه کس دیگه ای عوض میکنه
ا/ت خیالش راحت شد و به خودش اومد خواست بشینه ولی
_ببخشید من نباید با این میومدم خیلی کوتاهه یکم هل شده بودم حواسم سرجاش نبود واقعا ببخشید موذبت کردم
+نه نه اشکال نداره ...تو کمد شلوارک دارم اگه میخوای
_پس من برم بپوشم
+یکم آب بخورم ..هوا چقدر گرم شده . ..چقدر بهش میومد. آب بخورم
.
_خب لباسامو برداشتم دیگه برم
+انقد زود؟ منظورم اینه صبحونه نمیخوری؟
_....
+به نظرم بمون یه چیزی بخوریم
_نمیخوام بیشتر از این مزاحم شم
+مزاحم چیه دیدن غذا خوردنت اشتهای منم باز میکنه
_به به انگار از قبل آماده کرده بودی
حین خوردن صدای زنگ در اومد
+کیه این موقع
تهیونگ همین که در و باز کرد یه نفر پرید بغلش
◈دلم برات تنگ شده بود
_این دیگه کیه داره بچه رو له میکنه
+دو هی؟
◈چطوری پسر بامزه
#BTS #BTS_ARMY #Teahyung #Jimin #Namjoon #Seokjin #yoongi #Heosok #Jungkook #K_pop #Bangtan #ARMY
#بی_تی_اس #کیپاپ #فیک #تهیونگ #جیمین #سوکجین #یونگی #جیهوپ #نامجون #جونگکوک #آرمی #بنگتن #کیپاپر #کیدراما
از کی تا حالا عشق به قتل راه پیدا کرده¿
━━━ • ✙ • ━━━
_نسبت به من چه حسی داری؟
وقتی تهیونگ اینو شنید لبخندش محو شد
+چه حسی دارم؟
برای چند لحظه تو فکر رفت. میخواست نگاهی به اعماق قلب و دلش بندازه ولی سریع به خودش اومد.
+ا/ت پاشو باید بخوابی
_تا نگی پا نمیشم
به این فکر کرد و مطمئن بود که ا/ت فردا چیزی یادش نمیمونه شاید میتونست برای اولین بار چیزی که تو دلش هست رو به زبون بیاره نه چیزی که تعیین شده
+راستش من ....(لبخند بزرگ)...واقعا نمیدونم چجوری بیانش کنم ....ولی یه فکری دارم
تهیونگ ا/ت رو بغل میکنه تا ببرتش تو اتاق
+تو اصلا نرو
¿¿¿¿¿¿¿¿¿¿¿
ا/ت کم کم بیدار شد کنارش آب بود برداشت بعد از خوردنش به خودش اومد و به اطراف نگاه کرد
_اینجا دیگه کجاست
کم کم دیشب یادش اومد که شروع به مشروب خوردن کرده بود. بعدم پیرهن تو تنشو دید.
_این دیگه چیه؟ پیرهن تهیونگه؟
سریع از اتاق اومد بیرون.
+صبح به خی...
تهیونگ میخواست جمله ش رد کامل کنه ولی وقتی چشمش به ا/ت افتاد با اون تیپ، نتونست سریع نگاهشو دزدید
_چیزه...
+معده درد داری یا میسوزه حتما تشنه ای بیا یکم آب بخور
_ممنون
_چیزه میگم دیشب که...یعنی من چیزی یادم نمیاد. واست دردسر که درست نکردم؟
+منکه حدسشو زده بودم چرا انقدر ناراحت شدم(آروم)
_چی
+هیچی بیا یکم آب پرتقال بخور
_لباسم...؟
+دیشب تو خوابت میومد بعدم تو اتاق من خوابیدی
+آها لباست انگار خیلی بوی خوبی نمیداد بوی الکل میداد بهت لباس دادم عوض کردی
_خودم عوض کردم دیگه؟
+آره آره غیر از این چی میتونه باشه مگه کس دیگه ای عوض میکنه
ا/ت خیالش راحت شد و به خودش اومد خواست بشینه ولی
_ببخشید من نباید با این میومدم خیلی کوتاهه یکم هل شده بودم حواسم سرجاش نبود واقعا ببخشید موذبت کردم
+نه نه اشکال نداره ...تو کمد شلوارک دارم اگه میخوای
_پس من برم بپوشم
+یکم آب بخورم ..هوا چقدر گرم شده . ..چقدر بهش میومد. آب بخورم
.
_خب لباسامو برداشتم دیگه برم
+انقد زود؟ منظورم اینه صبحونه نمیخوری؟
_....
+به نظرم بمون یه چیزی بخوریم
_نمیخوام بیشتر از این مزاحم شم
+مزاحم چیه دیدن غذا خوردنت اشتهای منم باز میکنه
_به به انگار از قبل آماده کرده بودی
حین خوردن صدای زنگ در اومد
+کیه این موقع
تهیونگ همین که در و باز کرد یه نفر پرید بغلش
◈دلم برات تنگ شده بود
_این دیگه کیه داره بچه رو له میکنه
+دو هی؟
◈چطوری پسر بامزه
#BTS #BTS_ARMY #Teahyung #Jimin #Namjoon #Seokjin #yoongi #Heosok #Jungkook #K_pop #Bangtan #ARMY
#بی_تی_اس #کیپاپ #فیک #تهیونگ #جیمین #سوکجین #یونگی #جیهوپ #نامجون #جونگکوک #آرمی #بنگتن #کیپاپر #کیدراما
۱۲.۱k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.