Since when did love lead to murder?
Since when did love lead to murder?
از کی تا حالا عشق به قتل راه پیدا کرده¿
━━━ • ✙ • ━━━
part:¹⁰
خوبی؟
_نوچ
چیشده
_داره میچرخه
(خنده)
پس من در برابر تو خیلی مقاوم ترم
_بازم بریز
دیگه بسه حالت بد میشه
_نه حداقل تا آخرش میرم عقب نشینی نداریم
از این اخلاق خوشم میاد تو یجورایی شبیه منی
_شاید تو شبیه منی
نه بس کن تو شبیه منی
_اصلا ما شبیه هم دیگه ایم
آره درست شد
_ولی ما اصلا شبیه نیستیما
اینم درسته
ولی تو چرا اینجوری شدی...خوبی؟
_آرهه حس خوبی داره ......میخوام راز های زندگیمو بهت بگم
نه نه صبر کن نباید بگی وقتی مستی اینجوریه بعدا پشیمون میشی
_باید بگم .....تو خانواده ما...
نه من اصلا تحمل راز رو ندارم
_باشه نمیگم
بسه همینجوریش حسابی مست شدی بازم میخوای بخوری
_بریز بریز نمیخوام ببازم
تا کی میخوای پیش بری ...بیا
_دارم به بوسمون فکر میکنم لبای تو خیلی خوشگلن
(خنده)
_ولی همه دخترا دنبالتن نمیخوام مثل اونا باشم. چیزی تغییر نمیکنه
ولی برای من تو متفاوتی
_از این حرفای کلیشه ای. نمیخواد بگی خوشم نمیاد
تو که معلومه فرداش چیزی یادت نمیاد بزار بگم
_میخوام بازم ببوسمت
خیلی مستی. بسه دیگه
_نمیخوام. حرفمو جدی بگیر
منم میخوام ولی فردا پامیشی میزنی تو گوشم
بزار اینا رو جمع کنم
_نه نمیخوام ببازم
آه باشه تو بردی دیگه ادامه ندیم
_واقعا؟ بعدا نزنی زیرش من بردم؟
آره آره واقعا تو بردی
_خیله خب میتونی برداری
ته لیوان و بطری ها رو جمع کرد و برگشت سمت ا/ت دید دستاش کنار صورتشه و چشماش بسته س
خوابش برد؟
_نه دارم فکر میکنم ازت چی بخوام
بَه چقدر زود
ا/ت لنگ لنگ کنان پاشد
_باید برم خونه
ته دستش رو گرفت
الان که نمیشه
_چرا
دیروقته تو ام که اینجوری
_پس یکم راه میرم
باشه
ا/ت داشت اینطرف و اونطرف میرفت و با خیال خودش قدم میزد و فکر میکرد که چه چیز مهمی از تهیونگ بخواد که با شدت خورد زمین
_آیی
اوه اوه خوبی؟ جاییت درد میکنه
_پیدا کردم
چی رو
_فهمیدم چی ازت میخوام ...من میخوام یه سوال بپرسم و تو باید دقیقا هرچی تو دلته بگی
تو این وضع؟.....اول پاشو
_نه باید بپرسم
میخوای خواسته ات رو واسه یه سوال هدر بدی میتونی چیزای بهتری ازم بخوای. پاشو فردا بهتر تصمیم میگیری
_نه. اینم سوال بزرگیه
خیله خب بپرس ببینم
با چشمای بزرگ شده ش به تهیونگ زل زد و بدون مکث وتردید شروع به حرف زدن کرد
_نسبت به من چه حسی داری ...
ㄟ( ・ө・ )ㄏ
#BTS #BTS_ARMY #Teahyung #Jimin #Namjoon #Seokjin #yoongi #Heosok #Jungkook #K_pop #Bangtan #ARMY
#بی_تی_اس #کیپاپ #فیک #تهیونگ #جیمین #سوکجین #یونگی #جیهوپ #نامجون #جونگکوک #آرمی #بنگتن #کیپاپر #کیدراما
از کی تا حالا عشق به قتل راه پیدا کرده¿
━━━ • ✙ • ━━━
part:¹⁰
خوبی؟
_نوچ
چیشده
_داره میچرخه
(خنده)
پس من در برابر تو خیلی مقاوم ترم
_بازم بریز
دیگه بسه حالت بد میشه
_نه حداقل تا آخرش میرم عقب نشینی نداریم
از این اخلاق خوشم میاد تو یجورایی شبیه منی
_شاید تو شبیه منی
نه بس کن تو شبیه منی
_اصلا ما شبیه هم دیگه ایم
آره درست شد
_ولی ما اصلا شبیه نیستیما
اینم درسته
ولی تو چرا اینجوری شدی...خوبی؟
_آرهه حس خوبی داره ......میخوام راز های زندگیمو بهت بگم
نه نه صبر کن نباید بگی وقتی مستی اینجوریه بعدا پشیمون میشی
_باید بگم .....تو خانواده ما...
نه من اصلا تحمل راز رو ندارم
_باشه نمیگم
بسه همینجوریش حسابی مست شدی بازم میخوای بخوری
_بریز بریز نمیخوام ببازم
تا کی میخوای پیش بری ...بیا
_دارم به بوسمون فکر میکنم لبای تو خیلی خوشگلن
(خنده)
_ولی همه دخترا دنبالتن نمیخوام مثل اونا باشم. چیزی تغییر نمیکنه
ولی برای من تو متفاوتی
_از این حرفای کلیشه ای. نمیخواد بگی خوشم نمیاد
تو که معلومه فرداش چیزی یادت نمیاد بزار بگم
_میخوام بازم ببوسمت
خیلی مستی. بسه دیگه
_نمیخوام. حرفمو جدی بگیر
منم میخوام ولی فردا پامیشی میزنی تو گوشم
بزار اینا رو جمع کنم
_نه نمیخوام ببازم
آه باشه تو بردی دیگه ادامه ندیم
_واقعا؟ بعدا نزنی زیرش من بردم؟
آره آره واقعا تو بردی
_خیله خب میتونی برداری
ته لیوان و بطری ها رو جمع کرد و برگشت سمت ا/ت دید دستاش کنار صورتشه و چشماش بسته س
خوابش برد؟
_نه دارم فکر میکنم ازت چی بخوام
بَه چقدر زود
ا/ت لنگ لنگ کنان پاشد
_باید برم خونه
ته دستش رو گرفت
الان که نمیشه
_چرا
دیروقته تو ام که اینجوری
_پس یکم راه میرم
باشه
ا/ت داشت اینطرف و اونطرف میرفت و با خیال خودش قدم میزد و فکر میکرد که چه چیز مهمی از تهیونگ بخواد که با شدت خورد زمین
_آیی
اوه اوه خوبی؟ جاییت درد میکنه
_پیدا کردم
چی رو
_فهمیدم چی ازت میخوام ...من میخوام یه سوال بپرسم و تو باید دقیقا هرچی تو دلته بگی
تو این وضع؟.....اول پاشو
_نه باید بپرسم
میخوای خواسته ات رو واسه یه سوال هدر بدی میتونی چیزای بهتری ازم بخوای. پاشو فردا بهتر تصمیم میگیری
_نه. اینم سوال بزرگیه
خیله خب بپرس ببینم
با چشمای بزرگ شده ش به تهیونگ زل زد و بدون مکث وتردید شروع به حرف زدن کرد
_نسبت به من چه حسی داری ...
ㄟ( ・ө・ )ㄏ
#BTS #BTS_ARMY #Teahyung #Jimin #Namjoon #Seokjin #yoongi #Heosok #Jungkook #K_pop #Bangtan #ARMY
#بی_تی_اس #کیپاپ #فیک #تهیونگ #جیمین #سوکجین #یونگی #جیهوپ #نامجون #جونگکوک #آرمی #بنگتن #کیپاپر #کیدراما
۱۴.۶k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.