من بدبختم *پارت ۱۰*
من بدبختم *پارت ۱۰*
من:هیچی
....
من ویو:
امروز فرار بود بابام بیاد خونه ببینیم امروز خوب در نیاد یا نه
بابام اومد خونه ماهم رفتیم خونه خودمون/:
خونه/:
بابا:میهو بیا بیرون
*من ت اتاق بودم*
من:نه جام خوبه
بابا:بیا ببینم با گوشیت کار دارم
من:باش اومدم
*گوشی رو گفت و خاموش روشن کرد*
من:وا بابا رمز یادم نیس
بابا:ادا در نیار رمز رو بزن بده به من
من:بخدا یادم نیس
مامان:یعنی چی
من:وا یعنی چی گزاشتم
مامان:تو رمز گزاشتم یادت نیس
من:دوروغ ندارم بگم که یادم نیس
بابا:یعنی هیچی یادت نمیاد
من:چرا من یونجون گزاشته بودم بعد عوض کردم الان یادم نیس چی گزاشتم
مامان:بیا اینجا ببینم * ی کاغذ اورد*
من:این چیه؟
مامان: تو رمز هاتو از رو اسم بایستات میزاری بگو بنویسم
من:اوکی جیمین ،لیسا،هیوجین......
*بعد دو ساعت/:
من:هقق....هققق.*گریه*حالا چیکار کنم ....هق...
مامان:میدیم گوشیت رو پاک کنن
من:نه...نمیخوام...هققق.
بابا:راه دیگه ای نداریم همین کار رو بکنیم
من:ولی.....هقق.
مامان:ولی چی
من:هیچی فقط بدیدن بازش کنن...هق
ماما:اوکی برین بدیم درست کنن
من:بریم....هققق
مغازه/:
اقا:درست شد
من:ممنون
بابا:دیدی درست شد
من:ولی همه چی پاک شد
بابا:دوباره میزنی بریم
من:بریم
*چند روز بعد که مدرسه ها وا شد/:
من:بچه ها من حوصله ندارم با من کاری نداشته باشید اوکی؟
همه:اوکی
*معلم اومد*
معلم:خب دفترا تون رو باز کنید عقبیم
*زنگ تفریح*
سو هی:میهو اینور *من نگا کردم بهش*
من:چی میگی؟
*میخواست ماژیک رو رو صورتم بکشه*
من:نکن سوهی
*دوباره تکرار کرد*
من:نکن میزنم هوا بری ها
*دوباره تکرار کرد منن تا حد مرگ زدمش و اومدم کلاس*
جی وو:واو میهو آنقدر خشونت؟
من:بابا دیوونم کرد
*ی دختر بود اذیتم میکرد*
دختره:میهو غلط کردم دیگه به بی تی آسه و به تو هیت نمیدم منو ببخش باشه؟
من:اوکی اوکی
من:هیچی
....
من ویو:
امروز فرار بود بابام بیاد خونه ببینیم امروز خوب در نیاد یا نه
بابام اومد خونه ماهم رفتیم خونه خودمون/:
خونه/:
بابا:میهو بیا بیرون
*من ت اتاق بودم*
من:نه جام خوبه
بابا:بیا ببینم با گوشیت کار دارم
من:باش اومدم
*گوشی رو گفت و خاموش روشن کرد*
من:وا بابا رمز یادم نیس
بابا:ادا در نیار رمز رو بزن بده به من
من:بخدا یادم نیس
مامان:یعنی چی
من:وا یعنی چی گزاشتم
مامان:تو رمز گزاشتم یادت نیس
من:دوروغ ندارم بگم که یادم نیس
بابا:یعنی هیچی یادت نمیاد
من:چرا من یونجون گزاشته بودم بعد عوض کردم الان یادم نیس چی گزاشتم
مامان:بیا اینجا ببینم * ی کاغذ اورد*
من:این چیه؟
مامان: تو رمز هاتو از رو اسم بایستات میزاری بگو بنویسم
من:اوکی جیمین ،لیسا،هیوجین......
*بعد دو ساعت/:
من:هقق....هققق.*گریه*حالا چیکار کنم ....هق...
مامان:میدیم گوشیت رو پاک کنن
من:نه...نمیخوام...هققق.
بابا:راه دیگه ای نداریم همین کار رو بکنیم
من:ولی.....هقق.
مامان:ولی چی
من:هیچی فقط بدیدن بازش کنن...هق
ماما:اوکی برین بدیم درست کنن
من:بریم....هققق
مغازه/:
اقا:درست شد
من:ممنون
بابا:دیدی درست شد
من:ولی همه چی پاک شد
بابا:دوباره میزنی بریم
من:بریم
*چند روز بعد که مدرسه ها وا شد/:
من:بچه ها من حوصله ندارم با من کاری نداشته باشید اوکی؟
همه:اوکی
*معلم اومد*
معلم:خب دفترا تون رو باز کنید عقبیم
*زنگ تفریح*
سو هی:میهو اینور *من نگا کردم بهش*
من:چی میگی؟
*میخواست ماژیک رو رو صورتم بکشه*
من:نکن سوهی
*دوباره تکرار کرد*
من:نکن میزنم هوا بری ها
*دوباره تکرار کرد منن تا حد مرگ زدمش و اومدم کلاس*
جی وو:واو میهو آنقدر خشونت؟
من:بابا دیوونم کرد
*ی دختر بود اذیتم میکرد*
دختره:میهو غلط کردم دیگه به بی تی آسه و به تو هیت نمیدم منو ببخش باشه؟
من:اوکی اوکی
۷.۰k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.