p⁶:
p⁶:
علامت نیلا(ا.ت) "
علامت آر ان (جونگکوک)'
"انگشت هاش رو از روی موهای کوتاهش برداشت
از تخت فاصله گرفت تا مزاحم خوابش نشه
عجیب بود..احساسی که از گلوش بالا می فت
پشت دستش رو به لبش کشید و نفسش رو بیرون داد
احساس عجیبی توی قلبش جریان داشت..
اون حس..عجیب پر دردسر بود!
نگاهش رو به پسر داد و افکارش رو بازگو کرد: عجیبه..بعد از اون گندی که بالا آوردی...اینکه زندهت گذاشتم خیلی عجیبه..خوشحالم اون لحظه توهماتم شروع نشده بود!!
_م-مامان...
'اوه پسر کوچولو داشت خواب میدید... ات باعث شد ک کوک حس کنه پیش مامانشه... ولی، ولی ب قول کوک، باید جبرانش کنه...'
"با صدایی که از طرف پسر شنیده میشد سرش رو بالا آورد..خواب میدید!؟
آروم سمت پسر رفت..پیشونیش پر از عرق شده بود
باید آروم میشد..ولی چطوری!؟
دست های پسر گره شده بودن باید آروم میشد!
آروم تنِ بزرگِ پسر رو توی بغلش گرفت
بلکه آروم شه"
'لحظه ای ک ات بغلش کرد، با بیشترین سرعتی ک داشت کشیدتش تو بغلش...'
_دیدی اخرش اومدی بغلم؟...
خبخبخب بلوبریام
یه لایک و کامنت کوچولو میتونه خیلی خوشحالم کنه:»»»»
@kim_rnn مرسی هانییییی
علامت نیلا(ا.ت) "
علامت آر ان (جونگکوک)'
"انگشت هاش رو از روی موهای کوتاهش برداشت
از تخت فاصله گرفت تا مزاحم خوابش نشه
عجیب بود..احساسی که از گلوش بالا می فت
پشت دستش رو به لبش کشید و نفسش رو بیرون داد
احساس عجیبی توی قلبش جریان داشت..
اون حس..عجیب پر دردسر بود!
نگاهش رو به پسر داد و افکارش رو بازگو کرد: عجیبه..بعد از اون گندی که بالا آوردی...اینکه زندهت گذاشتم خیلی عجیبه..خوشحالم اون لحظه توهماتم شروع نشده بود!!
_م-مامان...
'اوه پسر کوچولو داشت خواب میدید... ات باعث شد ک کوک حس کنه پیش مامانشه... ولی، ولی ب قول کوک، باید جبرانش کنه...'
"با صدایی که از طرف پسر شنیده میشد سرش رو بالا آورد..خواب میدید!؟
آروم سمت پسر رفت..پیشونیش پر از عرق شده بود
باید آروم میشد..ولی چطوری!؟
دست های پسر گره شده بودن باید آروم میشد!
آروم تنِ بزرگِ پسر رو توی بغلش گرفت
بلکه آروم شه"
'لحظه ای ک ات بغلش کرد، با بیشترین سرعتی ک داشت کشیدتش تو بغلش...'
_دیدی اخرش اومدی بغلم؟...
خبخبخب بلوبریام
یه لایک و کامنت کوچولو میتونه خیلی خوشحالم کنه:»»»»
@kim_rnn مرسی هانییییی
۴۳.۱k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.