عشق مدرسه ای پارت۸
عشق مدرسه ای پارت۸
از زبان تهیونگ :
ا/ت واقعا دختر خوشگلی بود حس خوبی بهش داشتم .
رفتم تو کلاس دیدم ا/ت موهای قهوه ایش رو داره میبنده محوش شدم
سریع از فکر اومدم بیرون رفتم نشستم
پیشش
بعد محلمم نداد منم بهش محل ندادم معلم
اومد درس داد کلی هم مطلب
منم خوابیدم رو نیمکت
زنگ خورد با صدای یکی که مثل
ا/ت بود بیدار شدم
از زبان ا/ت :
زنگ خورد منم میخواستم برم که دیدم تهیونگ
خیلی کیوت خوابه منم دلم نیومد بیدارش کنم
اما از سر لجبازی گفتم :
هی بیدار شو
میخوام برم
اونم بیدار شد
کیفش رو برداشت و رفت
منم رفتم خونه رسیدم
مامانم تو پذیرایی نشسته بود
قهوه داشت میخورد
گفتم : سلام مامان جون
مامان : سلام دختر گلم خوبی ؟
مدرسه خوب پیش رفت روز اول ؟
گفتم : آره خوب بود .😊
مامان : خوبه گلم
آها راستی دخترم امشب قراره برامون مهمون بیاد
یکی از شرکای جدید پدرت
گفتم: اوکی مامان
شب .........
شرط
۷لایک
۸کامنت
از زبان تهیونگ :
ا/ت واقعا دختر خوشگلی بود حس خوبی بهش داشتم .
رفتم تو کلاس دیدم ا/ت موهای قهوه ایش رو داره میبنده محوش شدم
سریع از فکر اومدم بیرون رفتم نشستم
پیشش
بعد محلمم نداد منم بهش محل ندادم معلم
اومد درس داد کلی هم مطلب
منم خوابیدم رو نیمکت
زنگ خورد با صدای یکی که مثل
ا/ت بود بیدار شدم
از زبان ا/ت :
زنگ خورد منم میخواستم برم که دیدم تهیونگ
خیلی کیوت خوابه منم دلم نیومد بیدارش کنم
اما از سر لجبازی گفتم :
هی بیدار شو
میخوام برم
اونم بیدار شد
کیفش رو برداشت و رفت
منم رفتم خونه رسیدم
مامانم تو پذیرایی نشسته بود
قهوه داشت میخورد
گفتم : سلام مامان جون
مامان : سلام دختر گلم خوبی ؟
مدرسه خوب پیش رفت روز اول ؟
گفتم : آره خوب بود .😊
مامان : خوبه گلم
آها راستی دخترم امشب قراره برامون مهمون بیاد
یکی از شرکای جدید پدرت
گفتم: اوکی مامان
شب .........
شرط
۷لایک
۸کامنت
۱۲.۷k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.