رمان ملک قلبم
رمان ملک قلبم
پارت ۱۷
ارسلان، خواهش میکنم
دیانا، ساعت چنده
ارسلان، ۱۰
دیانا، بخوابیم دیگه فردا توام مسابقه داری
ارسلان، یادم نبود
رفتم ظرف رو گذاشتم پایین اومدم کنارش خوابیدم دیانا بهتری
دیانا، آره سروم زدم خوب شدم دیگه نه تب دارم نه گلو درد خوب خوب
ارسلان، اوکی بخواب
دیانا، کم کم خوابم برد
.... فردا صبح ....
ارسلان، پاشدم صبحونه آماده کردم دوتا چایی ریختم پنیرو کره و مربا اینارو گذاشتم رو میز ۱دونه تخم مرغ اپز کردم دوتا تخم مرغ هم نمیرو کردم
دیانا، پاشدم رفتم پاین دیدم صبحانه رو آماده کرده گفتم صبح بخیر
ارسلان، صبح شما هم بخیر
پارت ۱۷
ارسلان، خواهش میکنم
دیانا، ساعت چنده
ارسلان، ۱۰
دیانا، بخوابیم دیگه فردا توام مسابقه داری
ارسلان، یادم نبود
رفتم ظرف رو گذاشتم پایین اومدم کنارش خوابیدم دیانا بهتری
دیانا، آره سروم زدم خوب شدم دیگه نه تب دارم نه گلو درد خوب خوب
ارسلان، اوکی بخواب
دیانا، کم کم خوابم برد
.... فردا صبح ....
ارسلان، پاشدم صبحونه آماده کردم دوتا چایی ریختم پنیرو کره و مربا اینارو گذاشتم رو میز ۱دونه تخم مرغ اپز کردم دوتا تخم مرغ هم نمیرو کردم
دیانا، پاشدم رفتم پاین دیدم صبحانه رو آماده کرده گفتم صبح بخیر
ارسلان، صبح شما هم بخیر
۷.۲k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.