رمان ملک قلبم
رمان ملک قلبم
پارت ۱۹
دیانا، باشه برو مواظب خودت باش
ارسلان، باشه خدافظ
دیانا، خدافظ
....چند ساعت بعد ....
ارسلان، سلام
دیانا، ترسید
ارسلان، چیه
دیانا، چرا اینجوری شدی
ارسلان، دست گل برادتونه
دیانا، رفتم جعبه کمک های اولیه رو اوردم کنارش نشستم رو مبل
ارسلان، نشست کنارم سرمو گذاشتم رو پاش
دیانا، یهو سرشو گذاشتم تو پام چشاشو بست ناخداگاه یه تک خنده ای کردم بتادین و ریختم رو پنبه و خونه های رو صورتشو پاک کردم بعد یکم الکل زدم به پنبه زدم رو زخماش که یهو از رون پام بشوگونی گرفت گفتم آروم باش میخوام زد عفونی بشه
بعد چسب زدم رو زخماش حرکاتم دست خودم نبود
پارت ۱۹
دیانا، باشه برو مواظب خودت باش
ارسلان، باشه خدافظ
دیانا، خدافظ
....چند ساعت بعد ....
ارسلان، سلام
دیانا، ترسید
ارسلان، چیه
دیانا، چرا اینجوری شدی
ارسلان، دست گل برادتونه
دیانا، رفتم جعبه کمک های اولیه رو اوردم کنارش نشستم رو مبل
ارسلان، نشست کنارم سرمو گذاشتم رو پاش
دیانا، یهو سرشو گذاشتم تو پام چشاشو بست ناخداگاه یه تک خنده ای کردم بتادین و ریختم رو پنبه و خونه های رو صورتشو پاک کردم بعد یکم الکل زدم به پنبه زدم رو زخماش که یهو از رون پام بشوگونی گرفت گفتم آروم باش میخوام زد عفونی بشه
بعد چسب زدم رو زخماش حرکاتم دست خودم نبود
۶.۸k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.