دلبر عزیز شده🍷🖤
دلبر عزیز شده🍷🖤
Part_11
پایان فلش بک
*وقتی داشتیم میرفتیم و تقریبا از بوسان خارج شده بودیم،یه گروه مافیا جلومون رو میگیرن،ومثل اینکه از پدرم طلب داشتن،جلوی ماشینمون وایمیسن و مامانم رو گروگان میگیرن و گفتن باید 1 میلیارد بهشون بدیم تا مامانمو ازادش کنن،ماهم اون موقعه وضع مالیمون خیلی خوب نبود درجریانی که؟...بابام همه ی تلاش خودشو کرد حتی سعی کرد به پلیس خبر بده ولی نشد....داداشم لحظات آخر جلوی مامانم وایساد تا نزاره مامانم با تیر تفنگ اونا بمیره ولی...بعد مجروح شدن داداشم تیر و به مامانم زدن و از اون گاراژ رفتن بیرون ما تا مامانم رو به نزدیک ترین بیمارستان رسوندیم دیگه تموم کرده بود چون به غیر از اون تیر کلی با شلاق اذیتش کرده بودن....
ولی داداشم رو عمل کردن و احیای قلب انجام دادن(کاری ک شاید با من بکنن و من بمیرم هه چ شود😁)
داداشم نجات پیدا کرد ولی ما از اون روزنحس و نفرین شده دیگه مادری نداشتیم پدرم از اون روز تاحالا هنوز خودشو نبخشیده و فکر میکنه مقصر مرگ مامانمه.
Part_11
پایان فلش بک
*وقتی داشتیم میرفتیم و تقریبا از بوسان خارج شده بودیم،یه گروه مافیا جلومون رو میگیرن،ومثل اینکه از پدرم طلب داشتن،جلوی ماشینمون وایمیسن و مامانم رو گروگان میگیرن و گفتن باید 1 میلیارد بهشون بدیم تا مامانمو ازادش کنن،ماهم اون موقعه وضع مالیمون خیلی خوب نبود درجریانی که؟...بابام همه ی تلاش خودشو کرد حتی سعی کرد به پلیس خبر بده ولی نشد....داداشم لحظات آخر جلوی مامانم وایساد تا نزاره مامانم با تیر تفنگ اونا بمیره ولی...بعد مجروح شدن داداشم تیر و به مامانم زدن و از اون گاراژ رفتن بیرون ما تا مامانم رو به نزدیک ترین بیمارستان رسوندیم دیگه تموم کرده بود چون به غیر از اون تیر کلی با شلاق اذیتش کرده بودن....
ولی داداشم رو عمل کردن و احیای قلب انجام دادن(کاری ک شاید با من بکنن و من بمیرم هه چ شود😁)
داداشم نجات پیدا کرد ولی ما از اون روزنحس و نفرین شده دیگه مادری نداشتیم پدرم از اون روز تاحالا هنوز خودشو نبخشیده و فکر میکنه مقصر مرگ مامانمه.
۴.۱k
۰۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.