دخترباغبان

#دختر_باغبان 🌱

#پارت_48

لونا: مثلاً دوست صمیمیتما.

+فعلا بذار زنگ تفریح بهت میگم.

....پرش زمانی به زنگ تفریح

+از کلاس بیرون اومدیم و روی یکی از نیمکت های مدرسه نشستیم تا خواستم حرف بزنم لونا گفت.

لونا: دوست پسرته؟. ها؟

چرا به من نگفتی؟
مگه من دوستت نیستم؟

+بابا بذار من دهن وا کنم اصن ببین قضیه چیه ؟

لونا:خب بگو

+(همه چیرو بهش گفت)

لونا:یعنی تو الان دوست دخترش به حساب میای؟

+یجورایی

لونا: ولی خیلی بد میشه.

+چی بد میشه؟

لونا:این طرف که الکس اون طرف هم یونگی دوتا برادر باهم درگیر میشن.

+بیا بریم سرکلاس

لونا:باشه

+رو کلاس نشستیم این زنگ زنگ هنر بود فک کنم طبق معمول معلم نیاد چون معلم نداریم هرکس هر کاری بخواد می‌کنه.

لونا:ا/ت

+هوم

لونا:یادت میاد یه ماه پیش بهم قول دادی بریم پارک.

+ها میدونی اصلا یادم نبود.

لونا:حالا که یادت هست.
امروز بهت زنگ میزنم.

+باش

ادامه دارد..................🌱
دیدگاه ها (۰)

#دختر_باغبان 🌱#پارت_49.......پرش زمانی بعد مدرسه +چون یونگی‌...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_50ــ (تو گوش ا/ت یه چیزی گفت)+هاااا حتی ...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_47ــ ببینمون مگه چی میشه.+پشت سرم حرف در...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_46+ایشششروتخت دراز کشیدم و زل زدم تو چشا...

اسم رمان : jk ✨ ویو ی ات: اومد جلوم و گفت کیفت اوفتاده خان...

عشق غیر منتظره پارت16

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط