هم قدم باشهدا
#هم_قدم_باشهدا
گفتم:
مادرجان! درس ات تمام شده، وقت ازدواجته!
زود بهانه آورد که باید بره سربازی.
°
گفتم:
مادرجان! سربازیت تمام شده، دیگه وقت ازدواجته!
زود بهانه آورد که باید بره تسویه حساب و وسایلش رو جمع کنه.
وقتی میرفت گفت:
#امام رو نباید تنها گذاشت.
°
این تسویه حسابش شش ماه طول کشید. برنگشت تا آوردنش. لباس خاکی اش، سرخ سرخ بود.
گفتم:
مادرجان! درس ات تمام شده، وقت ازدواجته!
زود بهانه آورد که باید بره سربازی.
°
گفتم:
مادرجان! سربازیت تمام شده، دیگه وقت ازدواجته!
زود بهانه آورد که باید بره تسویه حساب و وسایلش رو جمع کنه.
وقتی میرفت گفت:
#امام رو نباید تنها گذاشت.
°
این تسویه حسابش شش ماه طول کشید. برنگشت تا آوردنش. لباس خاکی اش، سرخ سرخ بود.
۳۸۹
۲۴ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.