My violent mafia
My violent mafia
season2
Part9
صبح روز بعد
ویو ا.ت
با الارم گوشی کوک از خواب پاشدم و دیدم ساعت 6صبحه
اخه کی این. وقت صب پا میشه
خلاصه کوک و بیدار کردم و خودم رفتم پایین و صورتمو شستم و به اجوما گفتم صبحونه درست کنه
کوک اومد پایین و صبحونه خوردیم
بعد یک ساعت صبحونه خوردن زنگ در خورد تهونگ بود
بهش سلام کردمو اومد داخل
تهونگ و کوک ماده شدن
ولی من هنوز اماده نبودم رفتم بالا و ی لباس خوشگل پوشیدمو اومدم پایین (عکسشو فردا میزارم) و رفتیم
ساعت8شد رفتیم بیرون و نسیم خنکی اومد ی نفس ازاد بودن کشیدمو سوار ماشین شدم
رفتیم سمت فردگاه و کوک کلید و داد به همکارش و همکارش رفت
پاسپورتامونو دادیم و سوار هواپیما شدیم
من کنار کوک نشسته بودم و کوک هی دستشو میذاشت سرمو و تبمو چک میکرد
فکر کنم میترسید حالم بد شه ولی من عاشق هواپیما بودم
بعد چند ساعت خوابم برد و ی خواب عجیب دیدم خواب دیدم یکی داره خفم میکنه و ی دفعه با صدای کوک از خواب پریدم
چند ساعت بعد
کوک: ا.ت پاشو باید پیاده شیم
ا.ت: هوم باشه ذاشتی که بخوابم
کوک: تو کل راه خواب بودی تو پاشو ببینم
ا.ت باشه
بلند شدمو رفتیم پایین
کوک بهم گفته بود کجا میخایم بریم؟ یادم نیست ولی خیلی خوشگل بود
با دستای کوچولوم تستینشو کشیدم
ا.ت: کوک میگم چیزه اینجا کجاست
کوک: ام خب اینجا امریکا عه
ا.ت: اهان میگم اینجا اسیتی هم پیدا میشه
کوک: معلومه
کوک: بیاید بریم ی جا برا استراحت اجاره کنیم تا ببینیم چی میشه فردا قراره بریم پیش یکی از دوستام
ا.ت: برا چی برای محموله
کوک: نه خیر اصلا محموله ای درکار نیست نمیخاستم الان بگم ولی میگم این هفته باید ی کنسرت داشته باشم به خاطر همین باید یکمی تمرین کنم
ا.ت: پس یعنی خطری تهدیدمون نمیکنه
کوک: ام خب نه زیاد
ا.ت: خب پس باشه بریم
تهونگ و کوک: بریم
ویو ا.ت
رفتیم ی هتل و منم لباسامو چیدم و ارایشمو پاک کردمو و خوابیدم
ادامه دارد...
شرط: ۳٠لایک
فردا امتحان دارم پس خماری خوش بگذره ✨🌒
season2
Part9
صبح روز بعد
ویو ا.ت
با الارم گوشی کوک از خواب پاشدم و دیدم ساعت 6صبحه
اخه کی این. وقت صب پا میشه
خلاصه کوک و بیدار کردم و خودم رفتم پایین و صورتمو شستم و به اجوما گفتم صبحونه درست کنه
کوک اومد پایین و صبحونه خوردیم
بعد یک ساعت صبحونه خوردن زنگ در خورد تهونگ بود
بهش سلام کردمو اومد داخل
تهونگ و کوک ماده شدن
ولی من هنوز اماده نبودم رفتم بالا و ی لباس خوشگل پوشیدمو اومدم پایین (عکسشو فردا میزارم) و رفتیم
ساعت8شد رفتیم بیرون و نسیم خنکی اومد ی نفس ازاد بودن کشیدمو سوار ماشین شدم
رفتیم سمت فردگاه و کوک کلید و داد به همکارش و همکارش رفت
پاسپورتامونو دادیم و سوار هواپیما شدیم
من کنار کوک نشسته بودم و کوک هی دستشو میذاشت سرمو و تبمو چک میکرد
فکر کنم میترسید حالم بد شه ولی من عاشق هواپیما بودم
بعد چند ساعت خوابم برد و ی خواب عجیب دیدم خواب دیدم یکی داره خفم میکنه و ی دفعه با صدای کوک از خواب پریدم
چند ساعت بعد
کوک: ا.ت پاشو باید پیاده شیم
ا.ت: هوم باشه ذاشتی که بخوابم
کوک: تو کل راه خواب بودی تو پاشو ببینم
ا.ت باشه
بلند شدمو رفتیم پایین
کوک بهم گفته بود کجا میخایم بریم؟ یادم نیست ولی خیلی خوشگل بود
با دستای کوچولوم تستینشو کشیدم
ا.ت: کوک میگم چیزه اینجا کجاست
کوک: ام خب اینجا امریکا عه
ا.ت: اهان میگم اینجا اسیتی هم پیدا میشه
کوک: معلومه
کوک: بیاید بریم ی جا برا استراحت اجاره کنیم تا ببینیم چی میشه فردا قراره بریم پیش یکی از دوستام
ا.ت: برا چی برای محموله
کوک: نه خیر اصلا محموله ای درکار نیست نمیخاستم الان بگم ولی میگم این هفته باید ی کنسرت داشته باشم به خاطر همین باید یکمی تمرین کنم
ا.ت: پس یعنی خطری تهدیدمون نمیکنه
کوک: ام خب نه زیاد
ا.ت: خب پس باشه بریم
تهونگ و کوک: بریم
ویو ا.ت
رفتیم ی هتل و منم لباسامو چیدم و ارایشمو پاک کردمو و خوابیدم
ادامه دارد...
شرط: ۳٠لایک
فردا امتحان دارم پس خماری خوش بگذره ✨🌒
- ۱۰.۷k
- ۲۸ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط