رز سیاه من

رز سیاه من🥀🩸

پارت3

لونا: بخاطر من تو دردسر افتادی(بغض)

ات: لونا اینجوری نگو منم اشتباه کردم که قبول کردم(لبخند)

لونا: ات خیلیی دوست دارم(لبخند)

ات: منم دوست دارم خر خوشگلم(خنده)

لونا: اتتتت(حرص)

هردو شروع کردیم یه خندیدن که یهو متوجه ی چیزی رو گردن لونا شدم

ات: لونا گردنت چی شده(شکه)

لونا: اها میخاستم همینو بهت بگم خب...از کجا شرو کنم

لونا: وقتی داشتیم تو جنگل قدم میزدیم

من افتادم چنبار صدات کردم ولی

نشنیدی بزور بلند شدم داشتم میرفتم که

ب یچیزی برخورد کردم نگاش کردم ادم

بود ولی چشماش قرمز شده بود یهو بهم

حمله کردو گازم گرفت بیهوش شدم نمیدونم

چن دیقه بیهوش بودم ولی وقتی بیدار شدم

هوا کاملا تاریک بود داشتم دنبالت میگشتم

که پیدات کردم بعد اون هیچی یادم نیس(ناراحت)

ات: لو..لونا نظرت...چیه آخر هفته...منو تو بریم اونجا تا ببینیم...چی بوده(لکنت)

لونا: باشه ولی نباید از هم جدا شیم(استرس)

«پرش زمانی به آخر هفته»

ویو ات

این هفته مثل باد گذشت...

حس خوبی نسبت به رفتن به جنگل نداشتم

گوشیم زنگ خورد

لونا بود گوشیمو برداشتم

لونا: ات حاظری؟

ات: اره

لونا: نیم ساعت دیگه جلو در منتظرم

ات: باشه بای

تا لونا بیاد وقت داشتم

راستی لونا دیروز رفت خونه ی خودش

اوممم بزا یکم میکاپ کنم چی میشه مگه

زینگ زینگ

زنگ در خورد رفتم درو باز کردم

لونا: سلاممم

ات: سلامم

ات: به مامان بابام گفتم یه هفته میریم اردو

لونا: خوبه

ات: اوما آپا ما رفتیم(داد)

م/ت ب/ت: مراقب خودتون باشین

ات: اک

رفتیم سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم سمت همون جنگل

تو راه هیچ حرفی بینمون ردوبدل نشد

لونا: ات...رسیدیم(یکم ترس ولی نشون نمیده)

ات: بیا بریم بگردیم

ویو ات

ترسو تو چشمای لونا دیدم میدونستم میترسه برا همین دستشو محکم گرفتم

ات:...

اسلاید دوم میکاپ ات
اسلاید سوم میکاپ لونا
عکس لباساشونم میزارم

ببخشید کم شد
نظراتتونو تو کامنتا بگین💋🍓✨
دیدگاه ها (۲)

رز سیاه من🥀🩸پارت4همینجور داشتیم میگشتیم که احساس کردم یکی دا...

رز سیاه من 🥀🩸پارت5لونا: بسه بیا بریم غذا بخوریم خیلییی گشنمه...

بچه ها بگین فیکو ادامه بدم یانه🪐✨

رز سیاه من🥀🩸پارت2با صحنه ای که دیدم تنم سیخ شدات: ل..لو...لو...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۱که یهو پدر لوسیفر اومد و تفنگ رو سمت من...

عشق مخفی پارت 6

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط