MY LOVE

MY LOVE
پارت ۳
۳ آوریل زمان حال
بعد از خیانت چان ، عمارت کمی بهم ریخته بود .. ارباب عمارت عصبانی بود .. خطرناک ترین مافیا عصبانی بود ... البته باید انتظار خیانت از هرکس رو داشت اما دیگه چقدر ... هر کسی بود مثل جونگ کوک ناراحت میشد الان تنها دل گرمی اش به یونگی و هوسوک بود . در همین فکر ها بود که صدای در به گوشش رسید
+ بیا تو
÷ هی رفیق چرا تو تاریکی وایسادی.
+ هوسوک ... بالاخره اومدی .. چه خبر ؟
مک محکمی از سیگارش زد و به هوسوک علامت داد که چراغ رو روشن نکنه و بعد با سردی لب زد :
+ جنازه شو سوزوندی؟
هوسوک کنارش نشست و سیگار رو از روی لبش برداشت و زیر پاش انداخت و با ناراحتی و لحنی جدی لب زد:
÷ انقدر سیگار نکش ... اره جنازه رو سوزوندم و خاکش کردم .
+ خوبه
÷ راستی با خانوادش چیکار میکنی؟ اون هارو هم میکشی ؟
+ نه اینو فقط گفتم که فقط با ترس بمیره. وگرنه خانوادش چه گناهی کردن.
÷ آها.. راستی یونگی گفت بهت بگم بادیگارد هایی که انتخاب کرده آماده است برو انتخاب کن ... ولی تو انتخابت دقت کن رفیق .
جونگ کوک سری به نشانه تائید تکون داد و کت مشکی اش رو برداشت و به طبقه پایین رفت ....


_____________
سلاااااااممم کیوتام 🤗
من برگشتم .. ولی خوب زیاد نمیتونم فعالیت کنم ولی قول میدم جبران کنم ✨