حواسم را هرکجا پرت می کنم

حواسم را هرکجا پرت می کنم ،
خیال تو دستش را می گیرد
و در همان خیابان قدم می زنند!!
سرم را گرم هرچیزی که میکنم ،
هوای تو سردش میکند
و مدام به سرم می زند ...
و من
هنوز نشسته ام کنار بخاری،
سرم را گرم میکنم،
نشسته ام و کوک های دلم را وا میکنم !!
ولی،، تنگ تر می شود!!
ای لعنت به تو ،
با قهوه و کتاب، با موسیقی وشعر و بافتنی ،
با قافیه و استعاره ، بازی با کلمات ،
با هیچ چییز ،
حواسم پرت نمی شود ،،
دلم برای تو بیشتر،
دلم برای روزهای با تو ، بیشتر
تنگ می شود...
╅━━━┅═sp!naz❂═┅┅──┄┄

✨ ????????
دیدگاه ها (۱)

برای این روز های دلتنگیم... نگرانم... برای این روز ها که نمی...

برای فراموشی آدم های رفته ی زندگیمون کارهای زیادی کردیم:مثلا...

در کافهـ ی همیشگیمان نشستهـ ایم ،رویِ آن میز و صندلی هایِ هم...

بین خودمان بماند…اگر از رفتن هانیامدن هاو نبودن هایش بگذریم“...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط