دنیای زیبای من
دنیای زیبای من
پارت(۲)
دیدیدم جیمین هم جلو هلیا زانو زد اما یهووووو یونا با یه چیز زد تو سر هلیا جیمین داشت گریه میکرد که دیدم دست یونا رو محکم گرفتم و برد پشت صحنه
/عوضی هرزه به عشقم چیکار داری؟
(یونا رو با این *نشون میدم)
*یه چیز برات میفرستم ببین تو داری با یه هرزه ازدواج میکنی بیا اینم شمارم بیگیرش
برات یه چیز میفرستم ببین دیوونه
/چی میگی
*گفتم میفرستم
دیدم جیمین امد پیشمون دید هلیا رو بردم نشست زمین و گریه کرد
/اخه چرا اون خدا(با گریه و داد)
-جیمین چی شده؟
-چرا یونا اون کار رو کرد هااا
+جیمین راست میگه چرا یونا؟
/اووون از هلیا بدش میاد و میخواد من واسه اون باشم ولی من بهش علاقه ای ندارم تازه ازش متنفرم زد تو سر کل زندگیم بعد شماره داده گفت شمارشه و برام یه چیز میفرسته
-جیمین اگه از هلیا بود باور نکن اون هیچ اشتباهی نمیکنه
/میدونم هیونگ
-افرین
+خب بیاین راه بیوفتیم سمت بیمارستان
-و/:اوک بریم
راه افتادیم سمت بیمارستان کوک جلو بود منم پیشش جیمین پشت
رفتیم بیمارستان
دکتر:خب همراه خانم پارک هلیا
/منم
دکتر:بیاین داخل اتاق من
/باش بریم
ویو جیمین
رفتم داخل اتاق دکتر
دکتر:خب خانم پارک مشکلی ندارن فقط یکم حالشون بد شده مشکل نیست
/ممنون میتونم ببینمش
دکتر:بله بفرمایید
ممنون رفتم به هلیا سر زدم کوک و دایون رفتن خونه منم رفتم سمت خونم هلیا پیش من زندگی میکرد چون زنم میخواست بشه
/بیبی خوبی؟
&اهوم
فلش بک به خونه جیمین
رفتیم تو هلیا گفت میره بخوابه منم رفتم شام درست کنم که دیدم گوشیم صدا خورد دیدم یوناعه یخ ویدیو فرستاده که هلیا داره تو بار خودشو به یه مرده میماله اعصابم بهم ریخت ولی هلیا اینطوری نیست پس تصمیم گرفتم ولش کنم و عین قبل باشم تا فردا ببرم ویدیو رو به یکی از کلیپ ساز های معروف نشون بدم تا ببینم جعلی یا نه
/بیب بیا شام
&باش ددی
فردا
ویو جیمین
صب بلند شدم لباس پوشیدم راه افتادم کل موضوع رو به کوک گفتم رفتم دنبالش
-خب سلام جیمین
/سلام هیونگ بریم
-اره
راه افتادیم سمت مغازه ویدیو رو دادم استرس داشتم ولی میدونستم هلیا اهل این کار ها نیست
مرده: اقای پارک این ویدیو..............
خماری😜♥
میزارم بیبی هام ✨💛
حمایت کنید🍩🤎
لایک ♥
کامنت 💌
بزارید نفسام🎶❄
پارت(۲)
دیدیدم جیمین هم جلو هلیا زانو زد اما یهووووو یونا با یه چیز زد تو سر هلیا جیمین داشت گریه میکرد که دیدم دست یونا رو محکم گرفتم و برد پشت صحنه
/عوضی هرزه به عشقم چیکار داری؟
(یونا رو با این *نشون میدم)
*یه چیز برات میفرستم ببین تو داری با یه هرزه ازدواج میکنی بیا اینم شمارم بیگیرش
برات یه چیز میفرستم ببین دیوونه
/چی میگی
*گفتم میفرستم
دیدم جیمین امد پیشمون دید هلیا رو بردم نشست زمین و گریه کرد
/اخه چرا اون خدا(با گریه و داد)
-جیمین چی شده؟
-چرا یونا اون کار رو کرد هااا
+جیمین راست میگه چرا یونا؟
/اووون از هلیا بدش میاد و میخواد من واسه اون باشم ولی من بهش علاقه ای ندارم تازه ازش متنفرم زد تو سر کل زندگیم بعد شماره داده گفت شمارشه و برام یه چیز میفرسته
-جیمین اگه از هلیا بود باور نکن اون هیچ اشتباهی نمیکنه
/میدونم هیونگ
-افرین
+خب بیاین راه بیوفتیم سمت بیمارستان
-و/:اوک بریم
راه افتادیم سمت بیمارستان کوک جلو بود منم پیشش جیمین پشت
رفتیم بیمارستان
دکتر:خب همراه خانم پارک هلیا
/منم
دکتر:بیاین داخل اتاق من
/باش بریم
ویو جیمین
رفتم داخل اتاق دکتر
دکتر:خب خانم پارک مشکلی ندارن فقط یکم حالشون بد شده مشکل نیست
/ممنون میتونم ببینمش
دکتر:بله بفرمایید
ممنون رفتم به هلیا سر زدم کوک و دایون رفتن خونه منم رفتم سمت خونم هلیا پیش من زندگی میکرد چون زنم میخواست بشه
/بیبی خوبی؟
&اهوم
فلش بک به خونه جیمین
رفتیم تو هلیا گفت میره بخوابه منم رفتم شام درست کنم که دیدم گوشیم صدا خورد دیدم یوناعه یخ ویدیو فرستاده که هلیا داره تو بار خودشو به یه مرده میماله اعصابم بهم ریخت ولی هلیا اینطوری نیست پس تصمیم گرفتم ولش کنم و عین قبل باشم تا فردا ببرم ویدیو رو به یکی از کلیپ ساز های معروف نشون بدم تا ببینم جعلی یا نه
/بیب بیا شام
&باش ددی
فردا
ویو جیمین
صب بلند شدم لباس پوشیدم راه افتادم کل موضوع رو به کوک گفتم رفتم دنبالش
-خب سلام جیمین
/سلام هیونگ بریم
-اره
راه افتادیم سمت مغازه ویدیو رو دادم استرس داشتم ولی میدونستم هلیا اهل این کار ها نیست
مرده: اقای پارک این ویدیو..............
خماری😜♥
میزارم بیبی هام ✨💛
حمایت کنید🍩🤎
لایک ♥
کامنت 💌
بزارید نفسام🎶❄
۶.۳k
۰۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.