ازدواج اجباری
ازدواج اجباری
پارک هشتم
چند دقیقه گذشت که دستی دپر کمر لختم حلقه شد فهمیدم جیمینه داشت روی گردنم بوسه های عمیق و کوتاه میگذاشت یه چیزی مانع این میشد که جلوشو بگیرم انگار منم میخواستمش انگار داشتم عاشقش میشدم ولی این درست نبود من مگه عاشق کوک نبودم
برگشتم طرفش که از فرصت استفاده کردم خیمه زد روم چند دقیقه ای فقط بهم زل زده بودیم که گفتم
سوا: جیمین لطفا تمومش کن اینکار ما درست نیس
جیمین: بیبی ما که بلاخره انجامش میدیم پس چرا زودتر انجامش ندیم
سوا: نه جیمین برو کنار لط...
نزاشت حرفمو تموم کنم لباشو محکم کوبید رو لبام و شروع کرد به خوردن مکیدن لبام انگار تشنه لبام بود با گازی که از لبام گرفت فهمیدم باید همکاری کنم خودمم بدم نمیومد ولی دلم نمیخواست به این زودیا وا بدم شروع کردم به همکاری کردن با کم اوردن نفس از لبام دل کند رفت سراغ گردنم شروع کرد به خیس مارک کردن گردنم جلو خودم گرفته بودم که ناله نکنم که با گازی که از گردنم گرفت نالم شروع شد
سوا: ااهه جی.. مین یوا.. ش
جیمین: نمیتونم بیبی گرل خیلی خوشمزه ای
از گردنم دل کند اومد پایین روی ترقوه هام بوسه میگذاشت و مارکشون میکرد
لباسمو در اورد لباس زیرمم در اورد از خجالت رومو برگردوندم که بینیشو کشید رو گردنم
جیمین: عشق من خجالت میکشه جون دلم ولی باید عادت کنی
رفت سراغ سینه هام یکی رو میخورد یکی. رو با اون یکی دستش میمالوند لبمو گاز میگرفتم که نالم در نیاد که موفق نشدم
سوا: اهه جیمین در... قفل نیست.. اهه
جیمین رفت درو قفل کرد اومد دوباره روم از خط سینم تا رو نافم بوسه های خیس گذاشت نمیتونستم نالع نکنم میخواستمش خیلی تحریک شده بودم ناله هام دست خودم نبود رفت سراغ شورتکم اونم در اورد لباس زیرمم در اورد شروع کرد روی رون پاهام بوسه گذاشتن بین پامم بوسه گذاشته بود شروع کرد پوصیمو ماشاژ دادن
جیمین: ببین بیبی گرل من چجوری خودشو خیس کرده اومم خشمزع به نظر میاد
سوا: اههه جیمین میخوامت لطفا اههه دیگه نمیتونم تحمل کنم
جیمین: اههه دیگه نمیتونم
جیمین شلوارشو دراورد که عضوش عین فنر اومد بیرون از سایزش هم تعجب کردم هم ترسیدم اخه اولین بارم بود
سوا: اههه جیمین من... من باکر...
تا اومدم بگم باکرم تمامشو داخلم فرو برد برا چند دقیقه نفسم بالا نمیومد جیمین که دید شروع کرد زیر دلم ماشاژ دادن و تکون ندادن خودش کم کم دردم جاشو به لذت داد و نفسام دوباره کش دار شد جیمین شروع کرد به بالا پایین کردنم اوایل اروم انجامش میداد ولی بعد ضربه هاشو سریع تر کرد
سوا: اههه جیمین عالیه اههه تند تر تند تر اههه
در خماری به صبر ببرید 😈😈😂😂😂
ادامه ی رابطه سوا و جیمین در پارت بعد میباشد در خماری بمانید فعلا خداحافظ 👋👋حمایت کنید ممنون بچها
پارک هشتم
چند دقیقه گذشت که دستی دپر کمر لختم حلقه شد فهمیدم جیمینه داشت روی گردنم بوسه های عمیق و کوتاه میگذاشت یه چیزی مانع این میشد که جلوشو بگیرم انگار منم میخواستمش انگار داشتم عاشقش میشدم ولی این درست نبود من مگه عاشق کوک نبودم
برگشتم طرفش که از فرصت استفاده کردم خیمه زد روم چند دقیقه ای فقط بهم زل زده بودیم که گفتم
سوا: جیمین لطفا تمومش کن اینکار ما درست نیس
جیمین: بیبی ما که بلاخره انجامش میدیم پس چرا زودتر انجامش ندیم
سوا: نه جیمین برو کنار لط...
نزاشت حرفمو تموم کنم لباشو محکم کوبید رو لبام و شروع کرد به خوردن مکیدن لبام انگار تشنه لبام بود با گازی که از لبام گرفت فهمیدم باید همکاری کنم خودمم بدم نمیومد ولی دلم نمیخواست به این زودیا وا بدم شروع کردم به همکاری کردن با کم اوردن نفس از لبام دل کند رفت سراغ گردنم شروع کرد به خیس مارک کردن گردنم جلو خودم گرفته بودم که ناله نکنم که با گازی که از گردنم گرفت نالم شروع شد
سوا: ااهه جی.. مین یوا.. ش
جیمین: نمیتونم بیبی گرل خیلی خوشمزه ای
از گردنم دل کند اومد پایین روی ترقوه هام بوسه میگذاشت و مارکشون میکرد
لباسمو در اورد لباس زیرمم در اورد از خجالت رومو برگردوندم که بینیشو کشید رو گردنم
جیمین: عشق من خجالت میکشه جون دلم ولی باید عادت کنی
رفت سراغ سینه هام یکی رو میخورد یکی. رو با اون یکی دستش میمالوند لبمو گاز میگرفتم که نالم در نیاد که موفق نشدم
سوا: اهه جیمین در... قفل نیست.. اهه
جیمین رفت درو قفل کرد اومد دوباره روم از خط سینم تا رو نافم بوسه های خیس گذاشت نمیتونستم نالع نکنم میخواستمش خیلی تحریک شده بودم ناله هام دست خودم نبود رفت سراغ شورتکم اونم در اورد لباس زیرمم در اورد شروع کرد روی رون پاهام بوسه گذاشتن بین پامم بوسه گذاشته بود شروع کرد پوصیمو ماشاژ دادن
جیمین: ببین بیبی گرل من چجوری خودشو خیس کرده اومم خشمزع به نظر میاد
سوا: اههه جیمین میخوامت لطفا اههه دیگه نمیتونم تحمل کنم
جیمین: اههه دیگه نمیتونم
جیمین شلوارشو دراورد که عضوش عین فنر اومد بیرون از سایزش هم تعجب کردم هم ترسیدم اخه اولین بارم بود
سوا: اههه جیمین من... من باکر...
تا اومدم بگم باکرم تمامشو داخلم فرو برد برا چند دقیقه نفسم بالا نمیومد جیمین که دید شروع کرد زیر دلم ماشاژ دادن و تکون ندادن خودش کم کم دردم جاشو به لذت داد و نفسام دوباره کش دار شد جیمین شروع کرد به بالا پایین کردنم اوایل اروم انجامش میداد ولی بعد ضربه هاشو سریع تر کرد
سوا: اههه جیمین عالیه اههه تند تر تند تر اههه
در خماری به صبر ببرید 😈😈😂😂😂
ادامه ی رابطه سوا و جیمین در پارت بعد میباشد در خماری بمانید فعلا خداحافظ 👋👋حمایت کنید ممنون بچها
۲۸.۵k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.