پارت
پارت ۳
ویو نامجون جذاب خودمون:
بعد از ایکه کلی کتکش زدم با صدای التماساش دلم سوخت براش و ولش کردم من اون رو به چشم بچه خودم نمی بینم اون باعث شد عشقه زندگیم یعنی یونا( زن نامجون و مامان رزی) از دنیا بره من هیچ وقت اون رو نمی بخشم ولی یواشکی بهش نگاه میکنم چون اون منو یاد یونا میندازه ولی ازش متنفرم نمی دونم چرا اعضا طرف اون رو میگیرن
ویو ادمین گلتون:
رزی تو انباری سرد و تاریک در حال گریه بود هم بخاطر دردش هم بخاطر کارای پدرش اونقدر انباری سرد و تاریک بود که نمیتونست اونجا بمونه رفت محکم در انباری رو زد نامجون سر و صدای اون رو شنید و رفت ببینه چی شده
پایان ویو
( نامجون در رو باز کرد)
نامی. چته ها
بابا تروخدا بزارید بیام بیرون
نامی. نه نمیشه هینجا مومونی تا ادب شی
بابا التماست میکنم بزار بیام بیرون اینجا خیلی سرده(گریه)
نامی. تا تو باشی با پدرت درست صحبت کنی
بابا غلط کردم دیگه هیچ وقت رو حرفتون حرف نمیزنم تروخدا نمیتونم دیگه ایتجا بمونم یه فرصت دیگه بهم بدین باور کنین من با هیچ پسری نبودم (گریه)
نامی. پس چرا اینقدر دیر اومدی(دادو سرد)
خب من( ماجرا رو تعریف میکنع) قسم میخورم همین بود
نامی. خیلی خب میتونی بیای بیرون
ممنون بابا خیلی ممنونم دیگه تکرار نمیشه فقط میتونم یه خواهشی کنم؟
ویو نامجون جذاب خودمون:
بعد از ایکه کلی کتکش زدم با صدای التماساش دلم سوخت براش و ولش کردم من اون رو به چشم بچه خودم نمی بینم اون باعث شد عشقه زندگیم یعنی یونا( زن نامجون و مامان رزی) از دنیا بره من هیچ وقت اون رو نمی بخشم ولی یواشکی بهش نگاه میکنم چون اون منو یاد یونا میندازه ولی ازش متنفرم نمی دونم چرا اعضا طرف اون رو میگیرن
ویو ادمین گلتون:
رزی تو انباری سرد و تاریک در حال گریه بود هم بخاطر دردش هم بخاطر کارای پدرش اونقدر انباری سرد و تاریک بود که نمیتونست اونجا بمونه رفت محکم در انباری رو زد نامجون سر و صدای اون رو شنید و رفت ببینه چی شده
پایان ویو
( نامجون در رو باز کرد)
نامی. چته ها
بابا تروخدا بزارید بیام بیرون
نامی. نه نمیشه هینجا مومونی تا ادب شی
بابا التماست میکنم بزار بیام بیرون اینجا خیلی سرده(گریه)
نامی. تا تو باشی با پدرت درست صحبت کنی
بابا غلط کردم دیگه هیچ وقت رو حرفتون حرف نمیزنم تروخدا نمیتونم دیگه ایتجا بمونم یه فرصت دیگه بهم بدین باور کنین من با هیچ پسری نبودم (گریه)
نامی. پس چرا اینقدر دیر اومدی(دادو سرد)
خب من( ماجرا رو تعریف میکنع) قسم میخورم همین بود
نامی. خیلی خب میتونی بیای بیرون
ممنون بابا خیلی ممنونم دیگه تکرار نمیشه فقط میتونم یه خواهشی کنم؟
- ۹.۱k
- ۰۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط