من عاشق یک مافیا شدم پارت

من عاشق یک مافیا شدم( پارت۱۰)
دوباره دستمو گرفت و منو کشید و برد از اول شروع کرد همه رو روی پوستم تست می‌کرد و ازشون برمی‌داشت کل سبد پر شده بود و رفتیم تا حساب کنیم نزدیک ۲۰ تا پاکت پر لوازم آرایشی شد من گرفتمشون جونگ کوک پولشون رو حساب کرد رفتیم داخل ماشین لوازم گذاشتیم پشت و حرکت کردیم به سمت عمارت وقتی رسیدیم جونگ کوک به بادیگارد هاش گفت وسایل رو ببرن داخل اتاقم و به من گفت پشت سرش برم رفتیم داخل عمارت و رفتیم طبقه بالا در یک اتاق رو باز کرد پر گرد و خاک بود و توش پر حشره بود
& نظرت چیه اینجا رو واسه بچمون درست کنیم
* اره قشنگه ولی
& ولی چی
* هنوز که جنسیتش معلوم نیست
& خب پس وقتی جنسیتش معلوم شد این اتاق رو واسش درست میکنیم
امد پشتم و دستاشو دورم حلقه کرد و آروم توی گوشم گفت
& و وقتی بزرگ شد میریم سراغ بچه دوم
* یاااا چی بچه دوم اما من که قرار بعد به دنیا آمدنش برم
& نه همینجا میمونی
بعد این حرفش شکه شدم من اون رو دوست نداشتم میخواستم بچه رو بدم بهش و برم اما اون گفت من بمونم
۵ ماه بعد
روز تعیین جنسیت بچه بود با جونگ کوک با شوق منو رسوند بیمارستان و باهام امد داخل
دکتر اون مایع چندش رو مالید روی شکم برآمده ام و دستگاه رو گذاشت
دکتر . تبریک میگم بچه دختره
جونگ کوک خیلی ذوق کرد  من شکمم رو پاک کردم و بلند شدم جونگ کوک منو بغل کرد
& باورت میشههههه دخترهههه دختر باباشه
جونگ کوک بعد از روز تعیین جنسیت اتاق  بچه رو خودش تزیین کرد و با وسایل مختلف پر کرد
۴ ماه بعد
سریع منو به بیمارستان رسوند
جونگ کوک ویو
پشت در اتاق منتظر بودم و کلی استرس داشتم که یهو صدای گریه بچه کله بیمارستان رو پر کرد آروم شدم بعد آزند دقیقه رفتم پیش ا.ت به بخش منتقلش کرده بودن پرستار بچه رو آورد و داد بغلم آرامش خاصی منو در بر گرفت خیلی خوشگل بود چشماش شبیه ا.ت بود درشت و براق لباش هم مثل لبای ا.ت بود کوچیک و تقریبا قرمز و بوی خیلی خوبی میداد بوی بچه میداد خیلی آرامش بخش بود
دیدگاه ها (۱۵۱)

من عاشق یک مافیا شدم( پارت۱۱)ا.ت ویو وقتی چشمامو باز کردم کو...

من عاشق یک مافیا شدم( پارت۱۲)رفتم به آدرسی که واسم فرستاد ام...

من عاشق یک مافیا شدم( پارت ۹)بعد چونمو ول کرد رفتیم عمارت می...

من عاشق یک مافیا شدم (پارت۸)با دادش خیلی ترسیدم خیلی عصبی بو...

هرزه ی حکومتی پارت ۲که کوک بلند شد و.... رفت سمت ا/ت ونشست ک...

قلب یخیپارت ۱۰از زبان ا/ت:غذامون تموم شد منم میخواستم برم دس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط