part 63
یوری = اجوما بهم گفت ....حالا ولش کن ...//نشست روی میز کار چان //
چان= //تعجب //
یوری = چیکارا میکنی ...
چان = دارم محل تحویل بار هارو تایین میکنم ..
یوری = چه جالب ...کی کارت تموم میشه؟ ...
چان = میخوای چیکار...؟
یوری =بگو دیگه ...//کیوت و لوس//
چان = وایی ...چرا اینطوری میکنی ...
یوری = //از رو میز میاد پایین و قیافش جدی میشه // اگه خیلی بدت میاد...میتونم باهات جدی باشم ..
چان = //دست یوری رو میگیره و میکشه که یوری میوفته رو پاهاش ...چان دستشو دور کمر یوری محکم حلقه میکنه //نه نه ببخشید پرنسس ...خب بگو ببینم چی شده ...
یوری = میای باهم بریم خرید //کیوت//
چان = //چان تاحالا اصلا با دختری انقدر رابطه ی صمیمی و نزدیک نداشته چه برسه به اینکه باهاش بره خرید ولی انقدر یوری کیوت بود نتونست تاقت بیاره ...// اخه تو قیافتو انقدر کیوت کردی من میتونم نه بگم ...
یوری = پس سرت خلوت شد بهم بگو اماده شم ... // یوری از روی پاهای چان پا شد و قبل از رفتنش بوسه ای کوچیک روی لب های چان کاشت و رفت //
ویو چان =
چی ..درست فهمیدم ... یوری منو بوسید ...اصلا باورم نمیشه ...این دختر واقعا پارتنر خوبیه ...اصلا به قیافش و اخلاقش نمیخوره ...امیدوارم اصلا خاطرات قدیمیش یادش نیاد ...وگرنه مطمئنم هیچوقت منو نمیبخشه ...حالا ولش کن...بریم سر کارمون ...بلاخره بعد از 2 ساعت کارم تموم شد ...برم به یوری بگم اماده شه ...از جام بلند شدم و به سمت اتاق رفتم درو زدم و واردش شدم ...
چان = یوری اماده ش.... //حرفش با دیدن یوری نصفه موند // تو..تو اماده ای //هنوز زل زده بود به یوری //
ویو چان =
لباس مجلسی نپوشیده ولی از نظرم خیلی خوش اندامه ...زیاد ارایش نکرده ولی خیلی زیباست ...چرا من اینطوری شدم ...هنوز نمیتونم قبول کنم که من عاشق شدم ...
یوری = انقدر خوشگلم که بهم زل زدی .؟!..
چان= //تعجب //
یوری = چیکارا میکنی ...
چان = دارم محل تحویل بار هارو تایین میکنم ..
یوری = چه جالب ...کی کارت تموم میشه؟ ...
چان = میخوای چیکار...؟
یوری =بگو دیگه ...//کیوت و لوس//
چان = وایی ...چرا اینطوری میکنی ...
یوری = //از رو میز میاد پایین و قیافش جدی میشه // اگه خیلی بدت میاد...میتونم باهات جدی باشم ..
چان = //دست یوری رو میگیره و میکشه که یوری میوفته رو پاهاش ...چان دستشو دور کمر یوری محکم حلقه میکنه //نه نه ببخشید پرنسس ...خب بگو ببینم چی شده ...
یوری = میای باهم بریم خرید //کیوت//
چان = //چان تاحالا اصلا با دختری انقدر رابطه ی صمیمی و نزدیک نداشته چه برسه به اینکه باهاش بره خرید ولی انقدر یوری کیوت بود نتونست تاقت بیاره ...// اخه تو قیافتو انقدر کیوت کردی من میتونم نه بگم ...
یوری = پس سرت خلوت شد بهم بگو اماده شم ... // یوری از روی پاهای چان پا شد و قبل از رفتنش بوسه ای کوچیک روی لب های چان کاشت و رفت //
ویو چان =
چی ..درست فهمیدم ... یوری منو بوسید ...اصلا باورم نمیشه ...این دختر واقعا پارتنر خوبیه ...اصلا به قیافش و اخلاقش نمیخوره ...امیدوارم اصلا خاطرات قدیمیش یادش نیاد ...وگرنه مطمئنم هیچوقت منو نمیبخشه ...حالا ولش کن...بریم سر کارمون ...بلاخره بعد از 2 ساعت کارم تموم شد ...برم به یوری بگم اماده شه ...از جام بلند شدم و به سمت اتاق رفتم درو زدم و واردش شدم ...
چان = یوری اماده ش.... //حرفش با دیدن یوری نصفه موند // تو..تو اماده ای //هنوز زل زده بود به یوری //
ویو چان =
لباس مجلسی نپوشیده ولی از نظرم خیلی خوش اندامه ...زیاد ارایش نکرده ولی خیلی زیباست ...چرا من اینطوری شدم ...هنوز نمیتونم قبول کنم که من عاشق شدم ...
یوری = انقدر خوشگلم که بهم زل زدی .؟!..
- ۷.۶k
- ۰۲ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط