مست p1
#درخواستی
#سه_پارتی
#هیونجین
Drunk
مست
ویو ا/ت =
از خواب بیدار شدم دیدم هیون داره تلوزیون نگاه میکنه ...اره درست حدس زدید من و هیون هم خونه ای هستیم ...از موقع دبیرستان تا الان با هم زندگی میکنیم ...ولی هیچ رابطه ای با هم نداریم ...ما فقط با هم دوستیم ...ما با هم پول گذاشتیم تا این خونه رو بگیریم بخاطر همین با هم زندگی میکنیم ...
ا/ت = چلغوز ...از کیه بیدار شدی ...میمردی یه صبونه درست کنی منم بخورم ...
هیون = بی ادب سلامت کجا رفت ...
ا/ت = سلام بخوره تو سرت ...من برا تو صبحونه دریت نمیکنم خودت درست کن ...
هیون = نچ نچ نچ ...دختره ی شلغم ...
ا/ت = خفه ...
هیون = اها راستی اخر هفته تولد دوستمه ...میخواد تو بار جشن بگیره ...
ا/ت = خب به کتفم...
هیون = میخوام به عنوان پارتنرم باهام بیای ...
ا/ت = سیکتیر بچه کوچه ای ...
هیون = ا/ت لطفا ...یه بار کارم بهت افتاده ..بیا یه بار نقش پارتنرمو بازی کن ...
ا/ت = اونوقت چی به من میرسه ...
هیون = یه پارتنر خوب مثل من
ا/ت = گمشو من نمیام ...
هیون = نه نه ...باشه غلط کردم ...هرچی تو بخوای
ا/ت = یه هفته کلا تو غذا بپز ...
هیون = باشه ...
.................................................................
روز تولد ویو ا/ت =
صبح که از خواب بیدار شدم ...رفتم و یه دوش چند مینی گرفتم و اومدم بیرون ...موهامو خشک کردم و لباسموپوشیدم و رفتم پذیرایی تا صبحونه بخورم ...دیدم هیون داره صبحونه اماده میکنه ...
ا/ت = چه عجب ...اوه اوه چیکار کردی ...نه نه مثل اینکه یه چیزایی بلدی ...
هیون = اره چی فکر کردی ...
ا/ت = خوش به حال پارتنرت واقعا...
هیون = خب تو امروز پارتنرم حساب میشی دیگه ....
ا/ت = بله بله صدرصد...
#سه_پارتی
#هیونجین
Drunk
مست
ویو ا/ت =
از خواب بیدار شدم دیدم هیون داره تلوزیون نگاه میکنه ...اره درست حدس زدید من و هیون هم خونه ای هستیم ...از موقع دبیرستان تا الان با هم زندگی میکنیم ...ولی هیچ رابطه ای با هم نداریم ...ما فقط با هم دوستیم ...ما با هم پول گذاشتیم تا این خونه رو بگیریم بخاطر همین با هم زندگی میکنیم ...
ا/ت = چلغوز ...از کیه بیدار شدی ...میمردی یه صبونه درست کنی منم بخورم ...
هیون = بی ادب سلامت کجا رفت ...
ا/ت = سلام بخوره تو سرت ...من برا تو صبحونه دریت نمیکنم خودت درست کن ...
هیون = نچ نچ نچ ...دختره ی شلغم ...
ا/ت = خفه ...
هیون = اها راستی اخر هفته تولد دوستمه ...میخواد تو بار جشن بگیره ...
ا/ت = خب به کتفم...
هیون = میخوام به عنوان پارتنرم باهام بیای ...
ا/ت = سیکتیر بچه کوچه ای ...
هیون = ا/ت لطفا ...یه بار کارم بهت افتاده ..بیا یه بار نقش پارتنرمو بازی کن ...
ا/ت = اونوقت چی به من میرسه ...
هیون = یه پارتنر خوب مثل من
ا/ت = گمشو من نمیام ...
هیون = نه نه ...باشه غلط کردم ...هرچی تو بخوای
ا/ت = یه هفته کلا تو غذا بپز ...
هیون = باشه ...
.................................................................
روز تولد ویو ا/ت =
صبح که از خواب بیدار شدم ...رفتم و یه دوش چند مینی گرفتم و اومدم بیرون ...موهامو خشک کردم و لباسموپوشیدم و رفتم پذیرایی تا صبحونه بخورم ...دیدم هیون داره صبحونه اماده میکنه ...
ا/ت = چه عجب ...اوه اوه چیکار کردی ...نه نه مثل اینکه یه چیزایی بلدی ...
هیون = اره چی فکر کردی ...
ا/ت = خوش به حال پارتنرت واقعا...
هیون = خب تو امروز پارتنرم حساب میشی دیگه ....
ا/ت = بله بله صدرصد...
- ۱۰.۰k
- ۰۳ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط