تو مثل بارون وسط مرداد بودی

تو مثل بارون وسط مرداد بودی...
وقتی که اومدی اولش بهت زده نگات کردم و گفتم مگه میشه؟
بعدش گفتم بیخیال اینم یکی مثل بقیه میاد یکم مهمون دلم میشه و میره...
گفتم هی رفیق این سری وابسته نمیشی این دفعه دور خودت حصار میکشی...
من دورم خودم اندازه تمام مرز های دنیا سیم خاردار کشیدم...
دور قلبم و شیشه های شکسته تیز گذاشتم تا وابسته نشم...
تو جنست از چیه؟
تو چیکار کردی؟
تو تو تو
میدونی رفیق تو اومدی مهمون دلم شدی یکم گپ زدی بعدش گفتی هی رفیق این جا چرا انقد بهم ریختس؟
چقدر ادمای اضافی این دور و بره چقد تیکه های شکسته روی زمینه، این ترکای روی قلبت چیه؟ ای خیسی بخاطر اشکاته؟
بعدش گفتی پاشو پاشو وقت برای گپ زدن زیاده اول اینجاهارو جمع و جور کنیم فکر کنم خیلی وقته به بهش نرسیدی...
کم کم ساختی کم کم همه چیو تغییر دادی ...
بعدش خودت نفهمیدی اون وسطا شدی بخشی از وجودم شدی تکه ای از قلبم شدی ارامش...
همیشه فکر میکردم هیچکس مثل من نیست من باید خودمو تغییر بدم و به هیچکس بها ندم اما من درون تو خودمو دیدم انگار خدا میخواست بگه دیدی یکی مثل خودت پیدا شد؟؟
بیا این جملرو قاب بگیریم بچسبونیم سر در قلبامون(تو،چی دیدی تو من که من ندیدم خودم)❤️

#فاطیما_نیکپور
دیدگاه ها (۱)

🍂دلبر جان!من از پاییزِ بی تو بودن‌ها میترسماز قدم زدن زیره ن...

حتی یک نَفر در این دنیا شبیهِ تو نیست ..نه در نفَس کِشیدن،نه...

‏یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که‏این نیز بگذر...

دقیقا نمی‌دونم کجایِ یک رابطه باید دل رو به دریا زد. نمی‌دون...

★ The Third of December......(موقع خوندن این تکپارتی اهنگ H...

یادته همیشه می گفتم دوس دارم از دور ببینمت؟ بعد تو لجباز می ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط