اون فقط فن گرلم بود
اون فقط فن گرلم بود
پارت دهم
ا/ت ویو
داشتیم صبحونه میخوردیم که
+راستی ا/ت امشب باید بریم یه مهمونی و تو هم باید باهام بیای
_امشبه؟
+آره
_باشه میام
پرش زمانی
ا/ت ویو
شب شد لباس پوشیدم و میکاپ کردم کوک هم آماده شده بود
+میخوای با این لباس بیای؟
_آره مگه چشه؟
+خیلی بازه عمرا بزارم با این لباس بیای
_آخه
نمیخواستم باهاش بحث کنم رفتم یه لباس دیگه برداشتم
_این خوبه
+آره خوبه
_زیپ لباسم رو نمیتونم ببندم برام میبندی؟
+آره
کوک زیپ لباسم رو بست و بوسه ای رو گردنم گزاشت و از پشت بغلم کردن
+چاگی خیلی خوشگل شدی
_مرسی
سوار ماشین شدیم و رسیدیم. توی پارتی کلی از آیدل ها و بازیگر هایی بودن که بیشترشون رو میشناختم. داشتیم میرفتیم که با آیو(دوست دختر قبلی کوک) برخوردیم
آیو: سلام کوک
+سلام
از اینکه با اسمش صداش کرد بدم اومد و چپ چپ نگاش کردم.
آیو: خوشجالم که دوباره میبینمت. ایشون هم دوست دخترته نه؟
+آره دوست دخترمه
آیو: من آیو هستم از آشناییت خوشحالم
_ا/ت هستم منم همینطور
رفتیم روی مبل نشستیم
_چرا اون دختره با اسم کوچیک صدات زد. بخدا اگه باهات گرم میگرفت یکی میزدم تو دهنش
+بیبی حسود من. حسودی کردی؟
_نه خیر حسودی نکردم
+نگران نباش اون خودش دوست پسر داره چند ساله که دیگه با هم حرف نمیزنیم
یه نیم ساعت گزشت کوک کاملا مست بود و داشت با چند تا دختر حرف میزد. قشنگ معلوم که اون دختر ها هرزه بودن صدای خنده هاشون واقعا رو مخ بود
کوک رو صدا کردم ولی جوابمو نمیداد، حتی متوجه نشد که دستش رو ول کردم و از پیشش رفتم بیرون. میخواستم هوا بخورم که دیدم چند تا پسر دورم جمع شدن
یکی از پسرا:اوفف خانوم کوچولو باید مال من بشی
_هوی چته
یکی از پسرا دستم رو گرفت
_ولم کن عوضی
دستش رو پس زدم و یه مشت کوبیدم تو صورتش
=دختره ی هرزه چه غلطی میکنی
میخواست روم دست بلند کنه چون تکواندو میرفتم با پا تو شکمش لگد زدم(ادمینتون هم تکواندو کاره😂) از دستشون فرار کردم و رفتم داخل سالن پیش کوک. خیلی داشت با دختر ها گرم میگرف حتی یکیشون دستش رو گزاشته بود روی پای کوک
_کوک پاشو بریم
+چی چرا؟
داد زدم و گفتم
_گفتم پاشو بریم
توی حالت مستی با خنده گفت
+باز چی شده
بلند شدم کوک هم بلند شد حرفی نزدیم و سوار ماشین شدیم
+ا/ت دلیل رفتار هاتو نمیفهمم
_واقعا که داشتی با اون دخترای هرزه حرف میزدی و اصلا من برات اهمیتی دارم؟
+ا/ت معلومه که تو برام مهمی اونا فقط دوستام بود منم یکم تو خوردن زیاده روی کردم ببخشید
_حتی متوجه ی رفتنم هم نشدی که اون پسرای هیز داشتن روم دست دراز میکردن
_چی گفتی؟
یا این حرفم کوک به خودش اومد و...
خماریییی
لایک و کامنت فراموش نشه پلیز❤
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_کوک
#فیک
پارت دهم
ا/ت ویو
داشتیم صبحونه میخوردیم که
+راستی ا/ت امشب باید بریم یه مهمونی و تو هم باید باهام بیای
_امشبه؟
+آره
_باشه میام
پرش زمانی
ا/ت ویو
شب شد لباس پوشیدم و میکاپ کردم کوک هم آماده شده بود
+میخوای با این لباس بیای؟
_آره مگه چشه؟
+خیلی بازه عمرا بزارم با این لباس بیای
_آخه
نمیخواستم باهاش بحث کنم رفتم یه لباس دیگه برداشتم
_این خوبه
+آره خوبه
_زیپ لباسم رو نمیتونم ببندم برام میبندی؟
+آره
کوک زیپ لباسم رو بست و بوسه ای رو گردنم گزاشت و از پشت بغلم کردن
+چاگی خیلی خوشگل شدی
_مرسی
سوار ماشین شدیم و رسیدیم. توی پارتی کلی از آیدل ها و بازیگر هایی بودن که بیشترشون رو میشناختم. داشتیم میرفتیم که با آیو(دوست دختر قبلی کوک) برخوردیم
آیو: سلام کوک
+سلام
از اینکه با اسمش صداش کرد بدم اومد و چپ چپ نگاش کردم.
آیو: خوشجالم که دوباره میبینمت. ایشون هم دوست دخترته نه؟
+آره دوست دخترمه
آیو: من آیو هستم از آشناییت خوشحالم
_ا/ت هستم منم همینطور
رفتیم روی مبل نشستیم
_چرا اون دختره با اسم کوچیک صدات زد. بخدا اگه باهات گرم میگرفت یکی میزدم تو دهنش
+بیبی حسود من. حسودی کردی؟
_نه خیر حسودی نکردم
+نگران نباش اون خودش دوست پسر داره چند ساله که دیگه با هم حرف نمیزنیم
یه نیم ساعت گزشت کوک کاملا مست بود و داشت با چند تا دختر حرف میزد. قشنگ معلوم که اون دختر ها هرزه بودن صدای خنده هاشون واقعا رو مخ بود
کوک رو صدا کردم ولی جوابمو نمیداد، حتی متوجه نشد که دستش رو ول کردم و از پیشش رفتم بیرون. میخواستم هوا بخورم که دیدم چند تا پسر دورم جمع شدن
یکی از پسرا:اوفف خانوم کوچولو باید مال من بشی
_هوی چته
یکی از پسرا دستم رو گرفت
_ولم کن عوضی
دستش رو پس زدم و یه مشت کوبیدم تو صورتش
=دختره ی هرزه چه غلطی میکنی
میخواست روم دست بلند کنه چون تکواندو میرفتم با پا تو شکمش لگد زدم(ادمینتون هم تکواندو کاره😂) از دستشون فرار کردم و رفتم داخل سالن پیش کوک. خیلی داشت با دختر ها گرم میگرف حتی یکیشون دستش رو گزاشته بود روی پای کوک
_کوک پاشو بریم
+چی چرا؟
داد زدم و گفتم
_گفتم پاشو بریم
توی حالت مستی با خنده گفت
+باز چی شده
بلند شدم کوک هم بلند شد حرفی نزدیم و سوار ماشین شدیم
+ا/ت دلیل رفتار هاتو نمیفهمم
_واقعا که داشتی با اون دخترای هرزه حرف میزدی و اصلا من برات اهمیتی دارم؟
+ا/ت معلومه که تو برام مهمی اونا فقط دوستام بود منم یکم تو خوردن زیاده روی کردم ببخشید
_حتی متوجه ی رفتنم هم نشدی که اون پسرای هیز داشتن روم دست دراز میکردن
_چی گفتی؟
یا این حرفم کوک به خودش اومد و...
خماریییی
لایک و کامنت فراموش نشه پلیز❤
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_کوک
#فیک
۱۰.۳k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.