اون فقط فن گرلم بود

اون فقط فن گرلم بود
پارت هشتم
ا/ت ویو
میا بهم زنگ زده بود، اولش نمیخواستم جوابش رو بدم ولی از دیشب تا حالا صد بار بهم زنگ زده.
_سلام میا
میا: واقعا که ا/ت اصلا فکر نمیکردم اینقدر دروغ گو باشی حداقل میتونستی به من که دوستتم بگی با کوک قرار میزاری
_میا من واقعا نمیتونستم بهت بگم الان هم اصلا تو شرایط خوبی نیستم لطفا تو اینقدر
باهام بد رفتار نکن من میدونم تو مثل بقیه نیستی.
میا:ا/ت همه ی مردم ازت متنفرن هر جا از شهر بری همه دارن دربارت حرف میزنن. باور نمیشه با یه دروغ گو دوست بودم، ما دیگه نمیتونیم مثل قبل با هم دوست باشیم
_اما من
میا: خدافظ ا/ت
کوک ویو
ا/ت داشت با دوستش حرف میزد اشک تو چشم هاش جمع شده بود رفتم بغلش کردم
_دیگه هیچ چیزی مثل قبل نمیشه حتی بهترین دوستم هم مثل بقیه ازم متنفره
+من متاسفم همش تقصیر منه
ا/ت ویو
کوک هم داشت ناراحت میشد سعی کردم بحث رو عوض کنم. صبحونه خوردیم و کوک منو رسوند خونمون. داشتم باهاش خداحافظی میکردم که دیدم مامانم و بابام داشتن میومدن سمتمون و...(بیچاره ا/ت معلوم نیس مامانش اینا چه بلایی میخوان سرش بیارن😂)

ببخشید اگه بد شد
لایک و کامنت فراموش نشه لاوام❤
#بی_تی_اس
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
دیدگاه ها (۱۴)

اون فقط فن گرلم بود پارت نهما/ت ویوداشتم با کوک خداحافظی میک...

اون فقط فن گرلم بودپارت دهما/ت ویوداشتیم صبحونه میخوردیم که+...

و منی که تو رشت شهر بارون زندگی میکنم🌧☔💧🌈

اون فقط فن گرلم بود پارت هفتما/ت ویورسیدیم خونه که کوک سمت د...

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۹۲ فیک ازدواج مافیایی

love Between the Tides³⁴شب برگشتم خونه ا/ت: تهیونگ تهیونگ: ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط