اسم عشق یک مافیا

اسم عشق یک مافیا
۳۶
هان: فکنم ناراحت شد
سوجون: وای آره مگه چی گفتم
پارک: از دلش در بیار.......می دونی که ممکنه حالش بد بشه
سوجون: چشم
پارک: هان.....تو هم داخل شرکت حمل و نقل پیش سوجون کارات شروع کن
هان: چشم

(ویو رونا)
یکم از حرف داداشم گرفته شدم یعنی خیلی اذیتشون کردم که بهم می گن غر غرو تقصیر خودم هست .....با کلی افکار رفتم یک دوش گرفتم لباس راحتی پوشیدم روتین پوستی انجام دادم داخل تخت دراز کشیدم .....یکم حالم خوب نیست .‌‌.........یاد کارای اون جونگ کوک می یوفتم بیشتر ناراحت میشم.اون رفتار بدی با من داشت........ ولی دلم می خواد ببینمش......یکم تو فکر بودم که یهو جئون خودش نشون داد..... امکان نداره یک شب از این پنجر نیاد ..... عصبی شدم
جونگ کوک: سلام پرنسس
رونا: خجالت نمی کشی از پنجره میای
جونگ کوک: خب چیکار کنم......دل تنگ بودم
رونا: پسره... پرو...
جونگ کوک: هنوز ناراحتی ازم
رونا: حالت ندارم گم شو
جونگ کوک: چرا گارد گرفتی ....چی شده
رونا جئون در حال بحث بودن که در زده شد
تق تق
رونا: وای قایم شو ( هول شده )
جونگ کوک: کجا .....شانس ما داشته باش
رونا : زیر تخت.....
جئون رفت زیر تخت
رونا: بیا تو
سوجون و هان: سلام ( خنده)
رونا: چرا شما عین دوقلو های بهم چسبیده هستین
هان: به تو چه .....چون دوقلو هستیم 😂
رونا: هههههههه.... خندیدم
سوجون: خوشگلم ببخشید ناراحتت کردم
رونا: اهوم......مهم نیست
سوجون: بیا بغلم خوشگلم ( رونا سریع بغلش کرد)
هان: .....................


بچه‌ها چرا حمایت کمه اگر رمان نمی خواید تا دیگه ننویسم من دارم زحمت میکشم چرا حمایت نمی کنید فقط 19 لایک کردید از این به بعد شرطی می کنم و اگه
به 30 لایک نرسن نمی زارم کامنت هم همین طور