عجیب نیست گاهی همان کسی که دلمان را به دست می آورد خودش

عجیب نیست؟ گاهی همان کسی که دلمان را به دست می آورد، خودش هم دلمان را به درد می آورد، و عجیبتر اینکه مرهم تمام دردهایمان هم کسی نیست جز همان یک نفر
همان کسی که بخش زیادی از زندگیمان را پر کرده، اما با نبودنش
همان کسی که در رویاهایمان زندگیست، اما در زندگیمان تنها یک رویا
همان کسی که مفهوم بعضی کلمات را خوب به خورد مغز استخوانمان میدهد
مثل تنهایی
سخت است رسیدن به مفهوم تنهایی
وقتی مدام در رویاهایت طعم شیرین دونفره ها را مزه مزه میکنی
درد دارد
رسیدن به مفهوم عمیق
وقتی در عمق درد های کهنه با زخم هایی تازه رها شده ای، و ناچار به لبخند زدنی
میبینید
ما عاشق کسی هستیم که هرگز از کارهایش نه ناراحت میشویم و نه عصبانی، اما یک جا کم میاوریم، میشکنیم، در خودمان، بی سر و صدا، طوری که به کسی جز خودمان آسیب نرسد
عجیب نیست؟
ما تا این حد دیوانه ایم...
دیدگاه ها (۶)

اسمت را صدا که میزنم، الفش گلویم را تیغ میکشدنامت را از غریب...

دیگر نسل آدم هایی که از تب عشق اولشان به عفونت مغزی دچار شون...

زیاد پیش می‌آید برایم که از همه‌چیز در این عالم به یک‌باره م...

همه ی ما احساساتی رو عمیقاً تجربه کردیم، اونقدر عمیق که میشه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط