نامخاندان جئون

نام:خاندان جئون

PART:30

ب.ک:این همه راهو اومدی که فقط همینو بگی ؟(عصبی)

ب.ت:هرگز نمیزارم یونجی و جونگ کوک باهم ازدواج کنن (عصبی . داد)

ع.ه:بابا تو یک چیزی بهشون بگو

ب.گ:توی خاندانمون از چندین سال پیش رسم بوده که دختر عمو پسر عمو باهم ازدواج میکردن و من دوست دارم ا.ت و جونگ کوک باهم ازدواج کنن حتی اگه این رسم هم نبود من بازم میگفتم ا.ت و جونگ کوک باهم ازدواج کنن(عصبی)

م.ت:حالا اگه حرفه دیگه ای نداری از خونه گمشو بیرون(عصبی)

ع.ه:چطور جرعت میکنی(داد)

پاشد اومد یک سیلی زد به مامانم بابام تا دید که به مامانم سیلی زد گرفتش و کشون کشون بردش به سمته در و پرتش کرد بیرون

ب.ت:دیگه حق نداری بیای اینجا(داد . عصبی)

و درو بست من و جونگ کوک رفتیم پیشه مامانم

ا.ت:مامان خوبی؟

جونگ کوک:حالتون خوبه؟

م.ت:آره خوبم چیزیم نیست

بابام اومد مامانمو بغل کرد

ب.ت:طوریت نشد عزیزم ؟(نگران)

م.ت:نه عزیزم خوبم نگران نباش(لبخند)

ب.ک:هوفف شبمون رو زهر مارمون کردن

م.ک:خدا کنه دوباره نیاد

ب.گ:اگه التماس هم کنه راهش نمیدم حتی تو عروسی ا.ت و جونگ کوک دعوتشون نمی‌کنیم دیگه بیخیال برین بخوابین شب بخیر

همه:شب بخیر
دیدگاه ها (۱۰)

نام:خاندان جئون PART:31بابا بزرگ بلند شد و از پله ها رفت بال...

نام:خاندان جئون PART:32از خجالت فقط میخواستم آب شم برم تو زم...

نام:خاندان جئون PART:29م.ک:راست میگه لازم نیست بخاطر اینا خو...

نام:خاندان جئون PART:28غذا هارو تو ظرف ریختم و یکی یکی گذاشت...

پارت ۸۶ فیک ازدواج مافیایی

مافیای قدرتمند من فصل دوم پارت 36تهیونگ. فکر کنم اینه قرار د...

WISH MEET YOUPART 16ویو روز بعدادمین. ا/ت صبح زود بیدار شد و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط