DOCTORS OF GONGILL🥼part 22

همانطور که بیرون را نگاه میکرد، یاد عمل امروزش افتاد .این که چطور ان رزیدنت را
راضی کرده بود تا در عملش شرکت کند، باعث شد لبخند بزند .او دختر گستاخی و جالبی بود .
اگر فردا ان رزیدنت هم برای خوردن نوشیدنی میامد، شاید او هم میرفت .
--
یونگی از سوناتای نقره ایش پیاده شد و نگاهی به رستورانی که خانم پارک ادرسش را
فرستاده بود، کرد .با وارد شدن به رستوران زنگوله ی کوچک باالی در به صدا در امد .دور
رستوران چشم گرداند و میز مورد نظرش را پیدا کرد .خانم پارک همراه سه تا پسر
جوان که احتمال میداد رزیدنت های جدید باشند دور میزی نشسته بودند .ولی خبری از جی
هیون نبود .برگشت و خواست از رستوران بیرون برود که صدایی اورا متوقف کرد .
+دکتر مین !
یونگی ارام برگشت .خانم پارک در حالی دستش را تکان میداد و لبخند میزد، خطاب به او
فریاد زد :ما اینجاییم !
دیگر نمیتوانست برگردد .لبخند مصنوعی زد و به سمت میز رفت .
یونگی با اکراه روی صندلی کنار دکتر پارک نشست .
+اوه دگتر مین فکر نمیکردم بیاین !
یونگی سعی کرد خود را غافلگیر نشان دهد .
+تصادفی دیدمتون .
خانم پارک لبخند زد و گفت :هنوز چند نفر قراره بیان .
یونگی سر تکان داد .پس هنوز ممکن بود ان دختر هم بیاید .