pov: وقتی ل خ ت میری جلوشون(درخواستی)
pov: وقتی لخت میری جلوشون(درخواستی)
تام :بهت نگاه میکنه و پوزخند میزنه!بلند میشه میاد نزدیکت و دم گوشش میگه تنت میخواره؟
ا.ت:نه فقط اومدم حوله بردارم(ترسیده)
تام :ولی من تنم میخواره!
و شروع میکنه به بوسیدنت(استخفورالله)
متیو :اولش فقط به بدنت زول میزنه و بعد از چند دقیقه کلشو میندازه پایین تا بتونه خودشو کنترل کنه.
ا.ت:مت حالت خوبه؟
متیو :ا..ره(عرق کرده)
ا.ت:میخوای یه حموم آب سرد بگیری؟
متیو بلند میشه و سریع میره تو حموم(البته بعداً از دلت در میاره)
تئو :وقتی میبینتت تعجب میکنه و پوزخند میزنه.
بلند میشه و به سمتت میاد.
تئ. : عاحح بیب قبر خودت و کندی.
ا.ت:تئو من فقط میخواستم حوله بردارم.(بیاید مزاحمت ایجاد نکنیم)
دراکو :وقتی میبینتت تعجب میکنه و نفس نفس میزنه.
ا.ت:دراکو خوبی؟
دراکو :نمیخوام اذیتت کنم ولی فقط خودت میتونی درستش کنی.
(من چرا دارم اینارو مینویسم)
لورنزو :هی ا.ت داری چیکار میکنی؟؟
لپاش قرمز میشه و کلا داره خودش و کنترل میکنه.
ا.ت:اومدم حوله بردارم
لورنزو :ا.ت فقط برو جایی که تو دید نباشی منم میرم یه دوش بگیرم.(اخی)
ریگولوس :ا.ت؟تو داری چیکار میکنی؟
ا.ت:اومدم حوله بردارم.
ریگولوس :خوب چرا یه تیشرت نپوشیدی بیای؟
ا.ت:آخه جز تو کسی اینجا نبود.
ریگولوس :پس چون جز من و تو کسی اینجا نیست بیا این و آروم کن.
خب من این و گردن نمیگیرم کی این و گردن میگیره؟
بگید چطور شد؟
تام :بهت نگاه میکنه و پوزخند میزنه!بلند میشه میاد نزدیکت و دم گوشش میگه تنت میخواره؟
ا.ت:نه فقط اومدم حوله بردارم(ترسیده)
تام :ولی من تنم میخواره!
و شروع میکنه به بوسیدنت(استخفورالله)
متیو :اولش فقط به بدنت زول میزنه و بعد از چند دقیقه کلشو میندازه پایین تا بتونه خودشو کنترل کنه.
ا.ت:مت حالت خوبه؟
متیو :ا..ره(عرق کرده)
ا.ت:میخوای یه حموم آب سرد بگیری؟
متیو بلند میشه و سریع میره تو حموم(البته بعداً از دلت در میاره)
تئو :وقتی میبینتت تعجب میکنه و پوزخند میزنه.
بلند میشه و به سمتت میاد.
تئ. : عاحح بیب قبر خودت و کندی.
ا.ت:تئو من فقط میخواستم حوله بردارم.(بیاید مزاحمت ایجاد نکنیم)
دراکو :وقتی میبینتت تعجب میکنه و نفس نفس میزنه.
ا.ت:دراکو خوبی؟
دراکو :نمیخوام اذیتت کنم ولی فقط خودت میتونی درستش کنی.
(من چرا دارم اینارو مینویسم)
لورنزو :هی ا.ت داری چیکار میکنی؟؟
لپاش قرمز میشه و کلا داره خودش و کنترل میکنه.
ا.ت:اومدم حوله بردارم
لورنزو :ا.ت فقط برو جایی که تو دید نباشی منم میرم یه دوش بگیرم.(اخی)
ریگولوس :ا.ت؟تو داری چیکار میکنی؟
ا.ت:اومدم حوله بردارم.
ریگولوس :خوب چرا یه تیشرت نپوشیدی بیای؟
ا.ت:آخه جز تو کسی اینجا نبود.
ریگولوس :پس چون جز من و تو کسی اینجا نیست بیا این و آروم کن.
خب من این و گردن نمیگیرم کی این و گردن میگیره؟
بگید چطور شد؟
۱۱.۳k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.