فیک گنگ مافیایی سیاه ادامه پارت 30

+: ممنون...بدو بریم
دست تهیونگ رو گرفتم و یه لحظه وایستاد
+: چی شده؟...چرا واستادی؟!
_: جونگکوک الان میرسه...الان بهش زنگ میزنم
+: چطوری با دست های بسته تونستی بهش زنگ بزنی؟
_: خب ما هم یه چیزایی سرمون میشه😎
_: الو...جونگکوک...کجایی؟
£: من توی راهم دارم میرسم...از روستایی ها پرسیدم فهمیدم کجایی...الان میام...راستی حال سومی خوبه؟
_: اره...الان پیشمه...زود بیا...خدافظ
£: باشه خدافظ
نیروهای پلیس دستیار بوگو رو دستگیر کردن و دست بند زدن بهش...رفتم سمتش
+: بگو ببینم...بوگو...رییست اون کجاست؟
٪: اون الان باید جهنم باشه
+: چی؟!....کشتیش؟
٪: اینقدر احمق نیستم که بخوام خودم بکشمش و دستام رو به خون کثیفش الوده کنم...یکی از افرادم کشتش
+: اون الان کجاست؟
٪: از مرز درش کردم...دیگه اینجا نیست
+: باریکلا...پس فرستادش رفت؟...ولی مهم نیست...تو مهمتر هستی اونم پیداش میکنیم...زمین گرده...هر جا بره پیداش میکنم
+: ببریدش پیش افسر جکسون ایشون میدونن باهاش چیکار کنن
_: جونگکوک رسید...بیا بریم
+: بریم

㋛🄴🄽🄳㋛
دیدگاه ها (۰)

فیک گنگ مافیایی سیاه ادامه پارت 30

فیک گنگ مافیایی سیاه پارت 30

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 14 " ویو ا.ت : رفتم د...

دوست پسر مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط