فیک گنگ مافیایی سیاه ادامه پارت 30

@: بله رییس
٪: خوبه...بزارش اونجا
_: خب...قرارمون این بود باهاش کاری نداشته باشی؟...میخوای باهاش چیکار کنی؟!
٪: به وقتش میفهمی😏
بعد رفت سمت میزی که گوشه انبار بود و یک چاقو تیز برداشت
٪: اشکال نداره که صورت خوشگل سومی جونت رو یه خورده خراب کنم نه؟
_: نه نه...اینکارو نکن...میخوای انتقام بگیری از من بگیر...با اون کاری نداشته باش
٪: اهاااااای...با توام...میگم بزارش زمیییییین (با فریاد)
نیروی پلیس اسلحه اش رو بیرون اورد و منم پارچه رو از روی سرم کشیدم پایین و رفتم سمتش و دستش که چاقو توش بود رو بردم بالا و با اون یکی دستم چاقو رو ازش گرفتم
+: اینجا ته خط هست...اقای نام 😁
و با بی سیمم به بقیه نیروهای پلیس که بیرون کمین کرده بودن گفتم بیان داخل انبار...خودم رفتم سمت تهیونگ...اون کلا هنگ کرده بود
+: فعلا باید از اینجا بریم...بعدا برات همچی رو میگم
خواستم با چاقو فقل زنجیر رو باز کنم...نشد...یه تفنگ از یکی از نیروها پلیس گرفتم
+: دستت رو تکون نده
_: میخوای با تیر تفنگ فقل رو بشکنی؟
+: اره دیگه...تکون نخور
_: ولیـ....
و یه تیر زدم به فقل زنجیر
+: تموم شد...حالا پاشو باید بریم
_: تو کارت حرف نداره دختر 🤩

🄲🄾🄽🅃🄸🄽🅄🄴🅂