بهتوفکرمیکنموعشقآرامازرویگونههایمسرمیخورد

#به_تو_فکر_میکنم_و_عشق_آرام_از‌_روی_گونه_هایم_سُر_میخورَد

تحمل کن که باید دل بریدن را بلد باشی
ببینی، بو کنی، اما نچیدن را بلد باشی

سر از سجاده بردار ای دل بیچاره! باورکن
رقم خورده فقط در خون تپیدن را بلد باشی

تو هم باید به جرم آنچه می بینی و می گویی
ازین ناباوران ناحق شنیدن را بلد باشی

"رهایی" دردسرهایش فراوان است، قانع باش
که تنها در قفس راز پریدن را بلد باشی

کسی از پشت سر راحت تو را خنجر نخواهد زد
اگر بر روی خود خنجر کشیدن را بلد باشی

گرفتم پرده از اسرار دنیا هم کنار افتاد
چه باک از خوب و بد وقتی ندیدن را بلد باشی
دیدگاه ها (۱)

خانه ام‌ در باغ صیادَست باور می کنیدلانه ام ‌در معرض بادَست ...

آمدی...معجزه ای بود مداوا شدنمگم شدن در خودم و پیش تو پیدا ش...

خواب بودی حیفم آمد با لبت بازی کنمپیش خود گفتم کمی تمرین خود...

می شود شب را در سیاهی چشمانت #بوسید و شعر را در بلندی گیسوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط