آمدیمعجزه ای بود مداوا شدنم

آمدی...معجزه ای بود مداوا شدنم
گم شدن در خودم و پیش تو پیدا شدنم

گل مهتابم و هر دم تو برایم ماهی
گره خورده است به تو راز شکوفا شدنم

ماهی و جزر و مد عشق تو شد کار دلم
کِشش روی تو شد علت دریا شدنم

تو در این چشم خدا خواست که یوسف باشی
چه کنم؟ دست خودم نیست زلیخا شدنم

من همان واژه ی عشقم به زبانی دیگر
که به صوت تو فقط قابل معنا شدنم

عشق را زمزمه کن بار دگر در جانم
"عدد گنگم" و در حسرت "گویا" شدنم
دیدگاه ها (۱)

می روم لایق من گرمی آغوشت نیستعطر محزونِ تنم درخورِ تن پوشت ...

امر کردی که برو، چَشم ، اطاعت کردمپای خود را به درِ خانه هدا...

خانه ام‌ در باغ صیادَست باور می کنیدلانه ام ‌در معرض بادَست ...

#به_تو_فکر_میکنم_و_عشق_آرام_از‌_روی_گونه_هایم_سُر_میخورَدتحم...

پارت : ۲۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط