آمدی...معجزه ای بود مداوا شدنم
آمدی...معجزه ای بود مداوا شدنم
گم شدن در خودم و پیش تو پیدا شدنم
گل مهتابم و هر دم تو برایم ماهی
گره خورده است به تو راز شکوفا شدنم
ماهی و جزر و مد عشق تو شد کار دلم
کِشش روی تو شد علت دریا شدنم
تو در این چشم خدا خواست که یوسف باشی
چه کنم؟ دست خودم نیست زلیخا شدنم
من همان واژه ی عشقم به زبانی دیگر
که به صوت تو فقط قابل معنا شدنم
عشق را زمزمه کن بار دگر در جانم
"عدد گنگم" و در حسرت "گویا" شدنم
گم شدن در خودم و پیش تو پیدا شدنم
گل مهتابم و هر دم تو برایم ماهی
گره خورده است به تو راز شکوفا شدنم
ماهی و جزر و مد عشق تو شد کار دلم
کِشش روی تو شد علت دریا شدنم
تو در این چشم خدا خواست که یوسف باشی
چه کنم؟ دست خودم نیست زلیخا شدنم
من همان واژه ی عشقم به زبانی دیگر
که به صوت تو فقط قابل معنا شدنم
عشق را زمزمه کن بار دگر در جانم
"عدد گنگم" و در حسرت "گویا" شدنم
۶۱۹
۱۸ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.