Part 27
Part 27
داستان:ارباب
از اینجا موندیم:[جیهوپ داشت گریه میکرد که با داد گفت:برو گمشو بیرون.]
ا/ت:باشه.
«ویو ا/ت»
اون دختر شبیه من بود چرا؟
وقتی به جیهوپ گفتم اون کیه چرا گریه کرد؟
برام خیلی سوال بود که اون کیه؟
یکم بعد رفتم اتاقش.
جیهوپ عکسو بغل کرده بود و خوابش برده بود.
ا/ت:هی وقتی تو خوابی چقدر خوشگل میشی.
رفتم کنارش دراز کشیدم که خوابم برده بود.
«ویو جیهوپ»
بیدار شدم دیدم ا/ت کنارم خوابیده.
جیهوپ:هی چرا وقتی خوابی خوشگلی ولی خیلی فضولی😂.(این حرفا رو داره به ا/ت خانوم میگه😂)
رفتم لباسامو عوض کنم که دیدم بالشی که ا/ت سرشو گذاشته پر از خونه.
جیهوپ: ا/ت پاشو هی دختر با تو نیستم.(با استرس و ناراحت)
دیدم حالش خیلی بده بیدارم نمیشه.
سوار ماشین کردم رفتیم بیمارستان.
جیهوپ:ببخشید انگار بخیه هاش باز شده.
پرستار:باشه ببریدش اتاق ۳۶۰
جیهوپ:باشه.
داستان:ارباب
از اینجا موندیم:[جیهوپ داشت گریه میکرد که با داد گفت:برو گمشو بیرون.]
ا/ت:باشه.
«ویو ا/ت»
اون دختر شبیه من بود چرا؟
وقتی به جیهوپ گفتم اون کیه چرا گریه کرد؟
برام خیلی سوال بود که اون کیه؟
یکم بعد رفتم اتاقش.
جیهوپ عکسو بغل کرده بود و خوابش برده بود.
ا/ت:هی وقتی تو خوابی چقدر خوشگل میشی.
رفتم کنارش دراز کشیدم که خوابم برده بود.
«ویو جیهوپ»
بیدار شدم دیدم ا/ت کنارم خوابیده.
جیهوپ:هی چرا وقتی خوابی خوشگلی ولی خیلی فضولی😂.(این حرفا رو داره به ا/ت خانوم میگه😂)
رفتم لباسامو عوض کنم که دیدم بالشی که ا/ت سرشو گذاشته پر از خونه.
جیهوپ: ا/ت پاشو هی دختر با تو نیستم.(با استرس و ناراحت)
دیدم حالش خیلی بده بیدارم نمیشه.
سوار ماشین کردم رفتیم بیمارستان.
جیهوپ:ببخشید انگار بخیه هاش باز شده.
پرستار:باشه ببریدش اتاق ۳۶۰
جیهوپ:باشه.
۴۱.۱k
۱۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.