هرزه خانه ارباب
#هرزه_خانه_ارباب
part: 9
جیمین: صب بیدار شدم برم ورزش ک با چیزی ک دیدم پشمام ریخ حاجیییی
اون (چیزز👍🍌) از قبلا هم بزرگ تر شده
حالا من با این چیکا کنم؟ یاخدااااا
من مجبورم برم هرزه خونم واقعا حالم خوب نیس ب سونگ یو گفتم ک مواظب باشه کبابا چیزی نفهمه خودم رفتم سمت هرزه خونه
زنگ زدم اوجوما ک با صدای خواب الو گفت
اجوما: سلام قربان
جیمین: سریع هرزه باک.. ره رو اماده کن دارم میام حالم خوب نیس
اجوما: اما....
جیمین: اما چی؟(کمی عصبی)
*جیمین قطع کرد
(ویو ات)
ات: خواب بودم ک یهو احساس کردم کسی صدام میزنه و تکونم میده با عجله
چظامو باز کردم دیدم اجوماعه گفتم
ات: بله چیشده؟
اجوما: ارباب داره میاد بیا بریم اماده شیم
ات: چی؟
اجوما: ارباب.......
*گوشی اجوما زنگ خورد
ات: چیش؟!
اجوما: احتمالا سونگ یوعه ارباب رسیده سریع باش بریم
ات: باشه
سریع لباسامو عوض کردم با اجوما رفتیم سمت اتاق
در زدم و درو باز کردم
ارباب منتظرم بود........
part: 9
جیمین: صب بیدار شدم برم ورزش ک با چیزی ک دیدم پشمام ریخ حاجیییی
اون (چیزز👍🍌) از قبلا هم بزرگ تر شده
حالا من با این چیکا کنم؟ یاخدااااا
من مجبورم برم هرزه خونم واقعا حالم خوب نیس ب سونگ یو گفتم ک مواظب باشه کبابا چیزی نفهمه خودم رفتم سمت هرزه خونه
زنگ زدم اوجوما ک با صدای خواب الو گفت
اجوما: سلام قربان
جیمین: سریع هرزه باک.. ره رو اماده کن دارم میام حالم خوب نیس
اجوما: اما....
جیمین: اما چی؟(کمی عصبی)
*جیمین قطع کرد
(ویو ات)
ات: خواب بودم ک یهو احساس کردم کسی صدام میزنه و تکونم میده با عجله
چظامو باز کردم دیدم اجوماعه گفتم
ات: بله چیشده؟
اجوما: ارباب داره میاد بیا بریم اماده شیم
ات: چی؟
اجوما: ارباب.......
*گوشی اجوما زنگ خورد
ات: چیش؟!
اجوما: احتمالا سونگ یوعه ارباب رسیده سریع باش بریم
ات: باشه
سریع لباسامو عوض کردم با اجوما رفتیم سمت اتاق
در زدم و درو باز کردم
ارباب منتظرم بود........
۴۴.۱k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.