بدون آنکه بیابم عصای موسی را

بدونِ آنکه بیابم عصای موسی را
دلِ شکسته‌ام آخر شکافت دریا را

من آن خلیلِ به آتش نشسته‌ام که خدا
دریغ کرده از او رنگ و بوی گل‌ها را

تبر به دوش به دنبالِ خویش می‌گردم
که بشکنم مگر این "لات" بی سر و پا را...
#محمدرضا_طاهری
دیدگاه ها (۸)

نیستی هرشب برایت شعر می خوانم هنوزپای قولی که تو یادت رفته م...

طعنه ی خلق و جفای فلک و جور رقیبهمه هیچَند، اگــر یآر موافق ...

همیشه از غم، کسانی حرف می‌زنند که می‌مانند و می‌سازند.اما هی...

ادمها پیچیدگی را دوست دارندحتی قصه را با قصه ای دیگر اغاز می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط