.
.
خندیدن به ضرب گلوله
و استجاب دعای کشور همسایه
در بوسه هایی که به ازای هر ده تا/دو تا رایگان میگیری..
پای میز سیاست نشستیم و زیر/میزی گرفتیم
و پایتخت/پای تخت ها از یادمان رفت
سیاست/سوتین شد،با سایزهایی که دهان ما را می بست
و ما در صف دستشویی/با دردهای مشترک ایستادیم
و یادمان رفت طناب سیفون/به درد خودکشی نمی خورد
دو دستی/خود را/ تاراج زدیم
حال نشسته ایم
تا نخ هایمان راببندند و خیمه شب بازی کنیم
تا به اعتقادات کسی/فشار نیاید
ایمان اگر ستون بود/که با تفنگ آب پاش زیر سؤال نمی رفت..
حال بگذار پهلوان پنبه های شهر برقصند و دلاوری کنند
ما همیشه/به ضرب گلوله/میخندیم
خندیدن به ضرب گلوله
و استجاب دعای کشور همسایه
در بوسه هایی که به ازای هر ده تا/دو تا رایگان میگیری..
پای میز سیاست نشستیم و زیر/میزی گرفتیم
و پایتخت/پای تخت ها از یادمان رفت
سیاست/سوتین شد،با سایزهایی که دهان ما را می بست
و ما در صف دستشویی/با دردهای مشترک ایستادیم
و یادمان رفت طناب سیفون/به درد خودکشی نمی خورد
دو دستی/خود را/ تاراج زدیم
حال نشسته ایم
تا نخ هایمان راببندند و خیمه شب بازی کنیم
تا به اعتقادات کسی/فشار نیاید
ایمان اگر ستون بود/که با تفنگ آب پاش زیر سؤال نمی رفت..
حال بگذار پهلوان پنبه های شهر برقصند و دلاوری کنند
ما همیشه/به ضرب گلوله/میخندیم
۱.۸k
۰۷ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.