روانی دوست داشتنی من
#روانی_دوست_داشتنی_من
P:13
( ویو ا.ت)
دستمو دور کمرش حلقه کردم و تو بغلش آروم گرفتم
[۱۰ مین بعد]
توی سکوت بینمون غرق بودم
که صداش در اومد
فلیکس: الان بهتری؟
ا.ت: اوهوم
آروم دستمو از دور کمرش برداشتم و ازش فاصله گرفت
ا.ت: ممنون
فلیکس: خواهش
دروباره کنارم نشست
بعد چند دقیقه سکوت زبون باز کردو گفت
فلیکس: ا.ت بهتری ? بریم تو چادر بیرون یکم سرده
ا.ت: موافقم بریم
بلند شدیم و به سمت چادر رفتیم که سوهی به سمتم اومدو با عجله گفت
ا.ت: ا.ت .....ا.ت.... بدبخت شدیم
ا.ت: چیشده ؟
سوهی : سوهو و دیدم
با این حرفش انگار یه یه سطل آب سرد روم ریخته باشن
ا.ت: چی.. گفت....تی؟
سوهی: اومده تو کمپ و داره با رئیس حرف میزنه ولی نمیدونم در باره چی
ا.ت: ای من ریدم دهنش( باید اعلام کنم سوهو دوست پسر قبلیه ا.ته)
خواستم برم قایم شم که متوجه اخم ترسناک فلیکس شدم
یا خدا گرخیدم این باز چشه؟
ا.ت: خوبی؟
با همون اخم غلیضش به سمتم برگشت و سرد گفت
فلیکس: آره
و راهشو گرفت و رفت
ا.ت: وا چشه؟
سوهی: احمق من که بهت گفتم ازت خوشش میاد حتما حسودی کرده
ا.ت: برو بابا
من رفتم قایم شم
سوهی : واسه چی؟
ا.ت: واسه اینکه منو نبینه دیگه
سوهی: اینو که خودم میدونم میگم چرا از روبرو شدن باهاش میترسی؟
ا.ت: خوب.....
سوهی: میترسی که هنوزم دوسش داشته باشی نه؟
دروغ چرا ؟ آره میترسیدم
میترسیدم دوباره دلم بلرزه
سوهی: ا.ت من میشناسمت
و مطمعنم که علاقت نسبت بهش تموم شده
و ادامه داد
سوهی: تازه الان یه فلیکس حسودم داری که دیگه دیگه
وسط اون فزایه احساسی و قم اندوه محکم زدم پس کلش
ا.ت: خفه
سوهی: وحشی جمجمم جا به جا شد
ا.ت: به حر حال که تو جمجمت چیزی نیست پس اشکال نداره
مشغول بحث با سوهی بودم که از دور رئیس و دیدم که داره به سمتم میاد و پشت سرشم سوهو داره میاد
ا.ت: یا خدا دارن میانننننننن
سوهی: کییییییی؟
ا.ت: رئیس و سوهووووووووو
سوهی: واتتتتتتتتتتتتتتت
با نزدیک شدن رئیس و سوهو دستمو رو دهن سوهی گزاشتم و به طرف خودم کشیدمش
و به رئیس نگاه کردم
وقتی رئیس بهمون رسید گفت
رئیس: ا.ت میشه با تو فلیکس حرف بزنم حرف بزنم؟
ا.ت: البته
من میرم فلیکس و بیارم
و زود از اون فضایه کزایی دور شدم
و دنبال فلیکس گشتم
و از آخر هم تو چادر پیداش کردم
آروم اسمشو صدا کردم
ا.ت: فلیکس؟
فلیکس: بله
ا.ت: میشه بیام تو؟
ا.ت: آره
آروم رفتم تو چادر
ا.ت : فلیکس رئیس میخاد باهامون حرف بزنه
فلیکس: اون پسره هم پیششه؟
ا.ت: چی؟
فلیکس: سوهو رو میگم
از این حجم از حسودی خندم گرفت
ا.ت: آره هست
فلیکس : پس من نمیام
ا.ت: وا چرا؟
فلیکس: دوست پسر توعه چرا من باید بیام؟
با خنده گفتم
ا.ت: دست پسر قبلیمه
P:13
( ویو ا.ت)
دستمو دور کمرش حلقه کردم و تو بغلش آروم گرفتم
[۱۰ مین بعد]
توی سکوت بینمون غرق بودم
که صداش در اومد
فلیکس: الان بهتری؟
ا.ت: اوهوم
آروم دستمو از دور کمرش برداشتم و ازش فاصله گرفت
ا.ت: ممنون
فلیکس: خواهش
دروباره کنارم نشست
بعد چند دقیقه سکوت زبون باز کردو گفت
فلیکس: ا.ت بهتری ? بریم تو چادر بیرون یکم سرده
ا.ت: موافقم بریم
بلند شدیم و به سمت چادر رفتیم که سوهی به سمتم اومدو با عجله گفت
ا.ت: ا.ت .....ا.ت.... بدبخت شدیم
ا.ت: چیشده ؟
سوهی : سوهو و دیدم
با این حرفش انگار یه یه سطل آب سرد روم ریخته باشن
ا.ت: چی.. گفت....تی؟
سوهی: اومده تو کمپ و داره با رئیس حرف میزنه ولی نمیدونم در باره چی
ا.ت: ای من ریدم دهنش( باید اعلام کنم سوهو دوست پسر قبلیه ا.ته)
خواستم برم قایم شم که متوجه اخم ترسناک فلیکس شدم
یا خدا گرخیدم این باز چشه؟
ا.ت: خوبی؟
با همون اخم غلیضش به سمتم برگشت و سرد گفت
فلیکس: آره
و راهشو گرفت و رفت
ا.ت: وا چشه؟
سوهی: احمق من که بهت گفتم ازت خوشش میاد حتما حسودی کرده
ا.ت: برو بابا
من رفتم قایم شم
سوهی : واسه چی؟
ا.ت: واسه اینکه منو نبینه دیگه
سوهی: اینو که خودم میدونم میگم چرا از روبرو شدن باهاش میترسی؟
ا.ت: خوب.....
سوهی: میترسی که هنوزم دوسش داشته باشی نه؟
دروغ چرا ؟ آره میترسیدم
میترسیدم دوباره دلم بلرزه
سوهی: ا.ت من میشناسمت
و مطمعنم که علاقت نسبت بهش تموم شده
و ادامه داد
سوهی: تازه الان یه فلیکس حسودم داری که دیگه دیگه
وسط اون فزایه احساسی و قم اندوه محکم زدم پس کلش
ا.ت: خفه
سوهی: وحشی جمجمم جا به جا شد
ا.ت: به حر حال که تو جمجمت چیزی نیست پس اشکال نداره
مشغول بحث با سوهی بودم که از دور رئیس و دیدم که داره به سمتم میاد و پشت سرشم سوهو داره میاد
ا.ت: یا خدا دارن میانننننننن
سوهی: کییییییی؟
ا.ت: رئیس و سوهووووووووو
سوهی: واتتتتتتتتتتتتتتت
با نزدیک شدن رئیس و سوهو دستمو رو دهن سوهی گزاشتم و به طرف خودم کشیدمش
و به رئیس نگاه کردم
وقتی رئیس بهمون رسید گفت
رئیس: ا.ت میشه با تو فلیکس حرف بزنم حرف بزنم؟
ا.ت: البته
من میرم فلیکس و بیارم
و زود از اون فضایه کزایی دور شدم
و دنبال فلیکس گشتم
و از آخر هم تو چادر پیداش کردم
آروم اسمشو صدا کردم
ا.ت: فلیکس؟
فلیکس: بله
ا.ت: میشه بیام تو؟
ا.ت: آره
آروم رفتم تو چادر
ا.ت : فلیکس رئیس میخاد باهامون حرف بزنه
فلیکس: اون پسره هم پیششه؟
ا.ت: چی؟
فلیکس: سوهو رو میگم
از این حجم از حسودی خندم گرفت
ا.ت: آره هست
فلیکس : پس من نمیام
ا.ت: وا چرا؟
فلیکس: دوست پسر توعه چرا من باید بیام؟
با خنده گفتم
ا.ت: دست پسر قبلیمه
۷.۹k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.