مافیای من
#مافیای_من
P:45
(ویو ا.ت)
درحالی که با یه لبخند خبیث به هیونجین زول زده بود گفت
ای ان: هرکی تاحالا از افراد توی این جمع روی کسی کراش داره انگشتشو بیاره پایین
معلوم بود میخاد هیونجین و مجبور به اعتراف کنه
با شتاب به سمت هیونجین برگشتم که داشت بهم نگاه میکرد
منتظر بودم انگشتشو پایین بیاره ولی با دیدن اینکه فلیکس اینکارو کرد چشمام چهارتا شد
صبر کن .........
اون الان..............داره بهم اعتراف میکنه......چیشد؟
حاجی من فقط میخاستم بهش نزدیک شم چرا اینا انقدر سست عنصران؟
من دیگه واقعا جام تو این خونه امن نیست یهو دیدی بادیگارداشونم عاشقم شدن!!
با تعجب بهش زول زده بودم که با دیدن اینکه هیونجینم انگشتشو پایین اورد شک دوم بهم وارد شد
حاجی من میخاستم اینارو اذیت کنم چرا برعکس شد؟
اصلا من گوه خوردم این بازیرو پیشنهاد دادم
اصلا ای ان گوه خورد این سوالو پرسید
ای خدا من چرا دارم گوه میخورم یکی کمکم کنه
بنگچان که انگار فهمیده بود نیاز به کمک دارم گفت
چان: خبببببب........بنظرم بازی بسه!!.........بلند شین برین اتاقتون بخوابین بعدا دوباره بازی میکنیم
پایان پارت ۴۵🤓
P:45
(ویو ا.ت)
درحالی که با یه لبخند خبیث به هیونجین زول زده بود گفت
ای ان: هرکی تاحالا از افراد توی این جمع روی کسی کراش داره انگشتشو بیاره پایین
معلوم بود میخاد هیونجین و مجبور به اعتراف کنه
با شتاب به سمت هیونجین برگشتم که داشت بهم نگاه میکرد
منتظر بودم انگشتشو پایین بیاره ولی با دیدن اینکه فلیکس اینکارو کرد چشمام چهارتا شد
صبر کن .........
اون الان..............داره بهم اعتراف میکنه......چیشد؟
حاجی من فقط میخاستم بهش نزدیک شم چرا اینا انقدر سست عنصران؟
من دیگه واقعا جام تو این خونه امن نیست یهو دیدی بادیگارداشونم عاشقم شدن!!
با تعجب بهش زول زده بودم که با دیدن اینکه هیونجینم انگشتشو پایین اورد شک دوم بهم وارد شد
حاجی من میخاستم اینارو اذیت کنم چرا برعکس شد؟
اصلا من گوه خوردم این بازیرو پیشنهاد دادم
اصلا ای ان گوه خورد این سوالو پرسید
ای خدا من چرا دارم گوه میخورم یکی کمکم کنه
بنگچان که انگار فهمیده بود نیاز به کمک دارم گفت
چان: خبببببب........بنظرم بازی بسه!!.........بلند شین برین اتاقتون بخوابین بعدا دوباره بازی میکنیم
پایان پارت ۴۵🤓
۷.۱k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.