(☆اون مال منه☆) پارت ¹⁷
کوک: چیییییی(با داد)
ا/ت: چی شده چرا داد میزنی؟(خوابالو)
جیمین: اعضا میگن اونو با یه دختر دیدن
کوک: مطمئنی تهیونگ بود؟ اخه اون دنبال ا/ته
ا/ت: چی؟ تهیونگ؟ زندست؟(تعجب)
جیمین: اعضا میگن که اره خودش بوده
کوک: چطور ممکنه من کشتمش(حیرت زده)
جیمین: صد درصد ا/ت تو خطره چون تهیونگ تو المانه و حتما یه نقشه ای داره
کوک: (همین جوری مونده)
جیمین: من دیگه باید برم بای
تماس تلفنی قطع شد
ا/ت: چی شد؟ کی بود؟ چی گفت؟(تعجب)
کوک: جیمین بود می گفت که تهیونگ زندست و تو المانه
ا/ت: خب؟
کوک: با یه دختر دیده شده و
ا/ت: خب بعدش
کوک: جیمین میگه صد درصد تهیونگ یه نقشه ای داره
ا/ت: وااای یعنی اینکه اون دنبال منه؟
کوک: نگران نباش بیبی نمیزارم بهت نگاه بکنه
ا/ت: گفتی با یه دختر دیده شده؟
کوک: اره ولی شاید میخواسته اینجوری فیلم بازی کنه که بگه من عاشق یه نفر دیگه شدم و دوباره تو رو از من بگیره
ا/ت: حالا باید چی کار کنیم؟
کوک: چیو چی کار کنیم؟
ا/ت: خنگه مگه نمیگی ممکنه دنبالم باشه
کوک: چرا ولی بهت گفتم نمیزارم نگاهش بهت برسه چه برسه به اینکه دوباره بدزدتت
ا/ت: مرسی که هستی🙂
کوک: خواهش خب حالا برنامه چیه؟ چی کار کنیم؟
ا/ت: بریم بیرون خرید کنیم😊
کوک: نهههههههههه(با داد)
ا/ت: یاااااا چرا داد میزنی؟
کوک: از خرید کردن بدم میاد ترجیح میدم نیام
ا/ت: خب نیا خودم میرم
کوک: چه غلطا تا گفتم تهیونگ تو المان دنبالته میخوای تنها بری نخیرم یا با خودم میری یا با بادیگارد
ا/ت: هوفففففف خیله خب باشه میای یا با بادیگارد برم؟(بی حوصله)
کوک: منم باهات میام
ا/ت و کوک اماده شدن و رفتن کلی خرید کردن(فقط ا/ت خرید کرد🙄) و خواستن برن کافه یه چیزی بخورن که تهیونگ رو دیدن(یااااااااا)
تهیونگ:..........
شرایط زیاد میشه😀
¹¹ تا لایک و ⁸ تا کامنت💟
ا/ت: چی شده چرا داد میزنی؟(خوابالو)
جیمین: اعضا میگن اونو با یه دختر دیدن
کوک: مطمئنی تهیونگ بود؟ اخه اون دنبال ا/ته
ا/ت: چی؟ تهیونگ؟ زندست؟(تعجب)
جیمین: اعضا میگن که اره خودش بوده
کوک: چطور ممکنه من کشتمش(حیرت زده)
جیمین: صد درصد ا/ت تو خطره چون تهیونگ تو المانه و حتما یه نقشه ای داره
کوک: (همین جوری مونده)
جیمین: من دیگه باید برم بای
تماس تلفنی قطع شد
ا/ت: چی شد؟ کی بود؟ چی گفت؟(تعجب)
کوک: جیمین بود می گفت که تهیونگ زندست و تو المانه
ا/ت: خب؟
کوک: با یه دختر دیده شده و
ا/ت: خب بعدش
کوک: جیمین میگه صد درصد تهیونگ یه نقشه ای داره
ا/ت: وااای یعنی اینکه اون دنبال منه؟
کوک: نگران نباش بیبی نمیزارم بهت نگاه بکنه
ا/ت: گفتی با یه دختر دیده شده؟
کوک: اره ولی شاید میخواسته اینجوری فیلم بازی کنه که بگه من عاشق یه نفر دیگه شدم و دوباره تو رو از من بگیره
ا/ت: حالا باید چی کار کنیم؟
کوک: چیو چی کار کنیم؟
ا/ت: خنگه مگه نمیگی ممکنه دنبالم باشه
کوک: چرا ولی بهت گفتم نمیزارم نگاهش بهت برسه چه برسه به اینکه دوباره بدزدتت
ا/ت: مرسی که هستی🙂
کوک: خواهش خب حالا برنامه چیه؟ چی کار کنیم؟
ا/ت: بریم بیرون خرید کنیم😊
کوک: نهههههههههه(با داد)
ا/ت: یاااااا چرا داد میزنی؟
کوک: از خرید کردن بدم میاد ترجیح میدم نیام
ا/ت: خب نیا خودم میرم
کوک: چه غلطا تا گفتم تهیونگ تو المان دنبالته میخوای تنها بری نخیرم یا با خودم میری یا با بادیگارد
ا/ت: هوفففففف خیله خب باشه میای یا با بادیگارد برم؟(بی حوصله)
کوک: منم باهات میام
ا/ت و کوک اماده شدن و رفتن کلی خرید کردن(فقط ا/ت خرید کرد🙄) و خواستن برن کافه یه چیزی بخورن که تهیونگ رو دیدن(یااااااااا)
تهیونگ:..........
شرایط زیاد میشه😀
¹¹ تا لایک و ⁸ تا کامنت💟
۵۲.۵k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.