منشی جدید شرکت

part ²⁰


ات: ا..الو
یونگی: سلام....خوبی
ات: خ..خوبم "گریه"
یونگی: چرا گریه میکنی؟
ات: آخه هقق دلم برات تنگ شدهه "گریه"
یونگی: عااا گریه نکن....من به زودی بر میگردم...الان اطلاعاتی از جی‌وو پیدا کردم....حتی شاید دو ماه هم نشه برگردم
ات: و..واقعا؟
یونگی: آره واقعا....دیگه هم گریه نکن...دلم نمیخواد اموالم آسیب ببینه
ات: باشه "خنده"
یونگی: خوب من دیگه باید برم....خدافظ
ات: خدافظ

*حسی که اون لحظه داشتم خیلی خوب بود...فقط باید صبر میکردم تا یونگی برگرده*


دو ماه بعد:
تو دفتر کارم بودم و داشتم یه سری پرونده ها رو برسی میکردم....نمیخواستم کسی مزاحمم بشه پس گفتم کسب نیاد تو دفترم....یه در باز شد...بدون اینکه روبروم رو نگاه کنم گفتم:
ات: مگه نگفتم کسی مزاحمم نشه
یونگی: نمیدونستم کسی شامل حال منم میشه
ات: ی..یونگی "تعجب"
یونگی: سلام ات جونم
ات: "پرید بغل یونگی"
ات: دلم برات تنگ شده بود
یونگی: منم دلم برات تنگ شده بود پیشی کوچولو
ات: خیلی خوشحالم که برگشتی
یونگی: خودمم خوشحالم که برگشتم 😅
ات: دیشب تو آب‌نمک خوابیدی ها تو هیچ وقت اینجوری نبودی
یونگی: حالا قیافم اینطوریه ولی باور کن تو دلم چیزی نیست و مهربونم
ات: لازم نیست اینا رو به مت بگی من میدونم مهربونی💗
یونگی: پس چه خوب!....حالا بیا بریم بیرون من تا از راه اومدم گفتم من ات رو میخوام هنوز بقیه رو ندیدم
ات: باشه بریم

ات و یونگی میخواستن ازدواج کنن....دوهفته دیگه عروسیشون بود....یه روز که داشتن راجب عروسی حرف میزدن:

ات: خوب همینا خوبه
یونگی: آره دیگه....تموم شد
ات: هوفف دیگه چیزی نیست
یونگی: آره.....نه...یه چیزی جا موند
ات: چی؟
یونگی: بچه
ات: چییی؟
یوتگی: خوب...تو چند تا بچه میخوای؟
ات: تو.....
یونگی:..........
ات: یونگی دارم میترسم
یونگی: شوخی کردم نترس😂
ات: ای بابا یونگییی....
یونگی: "خنده"
یونگی: ببخشید بیب
ات: خوب حالا....اشکال نداره
یونگی: تو بهترین بیبی دنیایی "لبخند لثه ای"
ات: تو هم بهترین پیشی دنیایی💗
یونگی ات رو بوسید و فرداش عروسی کردن و یه زندگی خیلی خوب رو وایه هم ساختن.....زندگی‌ای که خوشی بینهایتی داشت♥️

ببخشید اگه بد شد💞
فیک جدید رو شب میزارم
نمیگم از کی
اول یه چند پارتی کوتاه میزارم بعدش فیک اصلی رو که پارتهاش طولانی تره💗

#BTS#V#RM#JIMIN#JIN#J_HOPE#JUNGKOOK#JK#JM#ARMY#Teahyung#Sogu
#فیک#فیک_بی_تی_اس#فیک_تهیونگ#فیک_جونگ_کوک#فیک_جیمین#فیکشن
#فیک_شوگا#فیک_جیهوپ#فیک_نامجون#فیک_جین#سناریو#سناریو_بی_تی_اس#سناریودرخواستی
#تک‌پارتی#جیمین#نامجون#جین#شوگا#جیهوپ#تهیونگ#جونگکوک#کیم_نامجون#کیم_سوکجین
#مین_یونگی#جانگ_هوسوک#پارک_جیمین#کیم_تهیونگ#جئون_جونگکوک#بی_تی_اس#کوک
#مونی#موچی#کیوت#هوبی#هوپی#کوکی#یونگی#هوسوک#آر_ام#وی#نامی#بانی#تهکوک
#تهمین#ویمین#ویکوک#جیکوک#یونمین#سوکجین
دیدگاه ها (۷)

راستی یادم رفت بنویسم جی‌وو به جرم قتل افتاد زندان اون نه تن...

منشی جدید شرکت "فصل² "part ¹⁷ سال بعد اون ماجرا"یونگی: بچه ا...

منشی جدید شرکت

منشی جدید شرکت

آبنبات تلخ

قسمت نشد که بگیری دستمو یه بار دیگهمن دیگه مغزم قبول کرد مهم...

عشق چیز خوبیه پارت ۱ ات :صبح از خواب بلند شدم دوباره یه روز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط